بعضی ها برنمی گردند

بعضی ها برنمی گردند

بعضی ها برنمی گردند

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

0

من و علی خوب میفهمیدیم شاهین از چه چیزی حرف میزند.وقتی می گفت آدم گاهی مجبور است از دست بدهد او را میفهمیدیم.حتی وقت نداری فکر کنی.باید در لحظه تصمیم بگیری.گاهی مجبور میشوی بجنگی تو را هل میدهند وسط میدان تصویر خانواده ات را با خودت حمل میکنی توی دلت توی چشم هایت توی جیب پیراهن جنگی ات توی شب هایی که منور میزنند توی روزهایی که شهر فقط تو را دارد که برای از دست نرفتنش بجنگی.دوست داشتم وقت هایی که ستاره می آید پیشم و دستش را روی سنگ سیاهم می کشد میتوانستم به او بگویم آدم ها وقتی میجنگند که کسی را برای دوست داشتن دارند.