گوش میمون

گوش میمون

گوش میمون

آنتونی هوروویتس و 1 نفر دیگر
3.0
1 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

"گوش میمون" داستان خانواده ای است که از سفر خود به مراکش گوش میمونی را همراه آورده اند که فروشنده ی آن ادعا کرده، می تواند 4 آرزو را برآورده کند. "خانواده ی بکر" پس از بازگشت به منزل خود، در حومه ی لندن، برای مدت کوتاهی، این سوغات کوچک را فراموش می کنند. اما پس از چندی با یافتن دوباره ی آن، هر آرزویی می کنند به نوعی دیگر برآورده می شود. آن ها یک "رولزرویس" می خواهند و در عوض صاحب غذای سوشی می شوند، آرزو می کنند در لاتاری برنده شوند، ولی خانمی به آن ها یک ظرف عسل هدیه می کند و پدر خانواده آرزو می کند طاسی اش از بین رفته و موهایش دوباره رشد کنند، اما خانه ی آن ها گرفتار توفان و رعد و برق می شود. پس از این ماجراها، "بارت"، فرزند خانواده، درمی یابد که گوش میمون سنگین است و باید آرزوها را با صدای بسیار بلند بیان کرد تا او متوجه شود. زمانی که همه به این راز پی می برند، بین بارت و پدرش جر و بحث شدیدی بر سر این که چه کسی حق دارد آخرین آرزو را بکند درگرفته و در حین دعوا پدر با عصبانیت فریاد می زند: "آرزو می کنم تو به جهنم بروی!" و ناگهان انفجار عجیبی اتفاق افتاده و دیگر از بارت اثری دیده نمی شود. کتاب پیش رو مشتمل بر سه داستان کوتاه تخیلی و ترسناک برای گروه سنی نوجوان با نام "سوخته"، "گوش میمون" و "کوتاه ترین داستانی که تا به حال نوشته شده" است.