معرفی کتاب شب ققنوس اثر نازیلا نوبهاری

در حال خواندن
0
خواندهام
3
خواهم خواند
0
توضیحات
ما در بهار سال 1318، در شهر گنجه زندگی می کردیم. من دختری بودم که بعد از ازدوج زودهنگام شوهر خود را از دست داده بودم و می بایست تا سالگرد او رخت عزا برتن داشته و در هیچ مراسم شادی شرکت نکنم. تنها برادرم «یونس»، مراقب همیشگی من و شنوندة حرف هایم بود. خبر شروع جنگ در اروپا و این که شوروی یکی از اهداف اصلی آلمان ها است، همة خانواده ها را در شهر نگران و مشوش کرد. همة خانواده هایی که پسران جوان داشتند، هر لحظه منتظر بودند تا نیروهای ارتش سرخ برای سربازگیری وارد گنجه شود. «عمو ابراهیم» به پدرم پیشنهاد کرد تا برای در امان ماندن اعضای خانواده به ایران برویم، چرا که خبرها حاکی از آن بود که ایران وارد جنگ نخواهد شد. این پیشنهاد و تصمیمی که پدرم گرفت، مسیر زندگی همة ما را تغییر داد. در شب ققنوس، نهضت آذربایجان و درگیری های خانواده ها در این نهضت به تصویر کشیده می شود.