معرفی کتاب غم آخر اثر مرتضی حقیقت

غم آخر

غم آخر

مرتضی حقیقت و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

شابک
9789643621490
تعداد صفحات
128
تاریخ انتشار
1391/12/14

توضیحات

        
سرم را بالا می آورم. چیزی می بینم که در برق نگاهی می شکند و صدایی را می شنوم که می گوید: «نگاه کن، من عزیزه ام همین حالا از آلماآتا، از آن سرزمین های دور می آیم. بعد از دیدن من همه عمر به دنبال من می آیی و پیدام نمی کنی. تا روزی که به هفتاد سالگی برسی، وقتی با چهره ای پر از چروک و قلبی آکنده از درد در گوشه پارک گمنامی در سرزمینی غریب و بیگانه نشسته ای، دوباره مرا می بینی، که من با همین لباس و با همین قامت به سویت خواهم آمد. تو با حیرت نگاهم خواهی کرد و حتی از من خواهی پرسید که آیا من آن پری سفیدپوش امروزی نیستم. و من در جواب خواهم گفت آری. دو قطره اشک قل می خورند و از گونه های پر از چروکت می ریزند روی یقه بارانی طوسی رنگت... تو با خودت خواهی پنداشت که چیزی را گم کرده ای که هرگز دوباره بدان نمی رسی و من به حیرت و غم تو خواهی خندید. در آن روز سرد و عبوس و ابری با خودت فکر خواهی کرد که چیزی تا آن لحظه واپسین نمانده است و چه خوب می بود اگر زندگی را با عشق می گذراندی و من بار دیگر به اندیشه تباه شده تو خواهم خندید. زوج پیر و فرتوتی از برابرمان خواهند گذشت، من بلند خواهم خندید و هق هق گریه تو را زوج پیرخواهند شنید و بی آن که به روی خودشان بیاورند، به راه شان ادامه خواهند داد...به راه شان ادامه خواهند داد...خواهند داد.»