منم کوروش

منم کوروش

منم کوروش

الگزاندر جووی و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

1

الکساندر جووی از منظری دیگر به قهرمان ملی اسطوره یی ایران،کوروش کبیر نگریسته است؛از نمایی نزدیک،آنقدر نزدیک که نجواهای آستیاگ،پدربزرگ شیطان صفت کوروش را با وزیر توطئه گر خود در قتل نوزادی می شنود که توان هیچ دفاعی ندارد؛جووی شاهد لحظه لحظه انتقال کوروش نوزاد به قتلگاهش می شود،آنقدر نزدیک که به مشاهده می بینید کوروش چگونعه در دامانی زنی روستایی پرورش می یابد،چگونه از نگاه دژخیمان آستیاک دور می ماند و چگونه باز شناخته می شود،جووی آنقدر نزدیک که گویی در نشست خواستگاری از کاساندان حضور دارد و آنقدر نزدیک که گوفت و گوهای شورای جنگ با لیدیه و بابل را واژه به واژه ثبت می کند و آنگاه که صحنه مرگ قهرمان ملی را به تصویر می کشد غمی جانکاه بر دل می نشاند،در یادماندنی؛که چگونه آن فروغ هستی بخش به خاموشی می نشیند.