گلوله های کاغذی: مستندی داستانی از مبارزات حسین طهرانی زمانی

گلوله های کاغذی: مستندی داستانی از مبارزات حسین طهرانی زمانی

گلوله های کاغذی: مستندی داستانی از مبارزات حسین طهرانی زمانی

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

نگهبان اسلحه اش را مسلح کرد و گلوله ای به هوا شلیک کرد. پسرک را دیگر نمی دیدم و انگار هیچ وقت نبوده. با صدای شلیک، راننده، محکم روی ترمز زد و همه به هم خوردیم گروهبان در حالی که کلت کمری اش را به دست گرفته بود، هراسان به آنجا آمد و نگاه کرد.-(چی شده؟ چرا شلیک کردی؟)دو نگهبان، ماجرا را برای گروهبان تعریف کردند. دیدم که احد لبخند می زند.-(چکار کنیم سرگروهبان؟ بریم دنبالش؟)گروهبان، پریشان و نا امید، به جمعیتی که ایستاده بودند و نگاه مان می کردند، خیره شد و مثل توپ ترکید.-(بی عرضه ها! جلو چشتون دستبندشو واز کرده و فرار کرده، حالا می گید، بریم دنبالش؟!... خاک تو سرتون!... پدرتونو در می آرم!)