کتاب حاضر، از سری داستان های کهن ایرانی با موضوعات عبرت آموز و آموزنده و با عنوان های «سنگ صبور»، «سلطان محمود»، «سگ دانا»، «حیدربک و صنمبر»، «شمع شمعدان»، «خر دانا» و... است. در داستان «سگ دانا» آمده: پادشاهی، در زمان های دور، دو همسر داشت. یکی از همسران نازا و دیگری باردار بود. موقع وضع حمل همسر باردار، مامایی با رشوه گرفتن از همسر اوّل، به جای فرزند دوقلوی همسر دوم، دو توله سگ گذاشت. پادشاه رنجید و همسر دوم را از شهر بیرون کرد. ماما دو فرزند را نزد سگی که تازه فرزندانش متولد شده و توسط ماما ربوده شده بود، برد. سگ دانا به مراقبت و شیر دادن آن ها پرداخت. بعد از سال ها دو پسر، جوان و رشیده شده و همسر دوّم نیز با کار فراوان ثروتمند شده بود. روزی ماما راز همسر اول را آشکار کرد. دو فرزند پسر، به همراه همسر دوّم و سگ دانا به قصر خوانده شدند و به زندگی ادامه دادند. همسر اول نیز به اسب بسته شده و در کوه و بیابان تکه تکه شده و به سزای اعمال خود رسید.