معرفی کتاب آویزه های بیهقی: گزارش برخی نکات ادبی - تاریخی در حاشیه ی کتاب تاریخ بیهقی اثر عبدالرضا مدرس زاده

آویزه های بیهقی: گزارش برخی نکات ادبی - تاریخی در حاشیه ی کتاب تاریخ بیهقی

آویزه های بیهقی: گزارش برخی نکات ادبی - تاریخی در حاشیه ی کتاب تاریخ بیهقی

5.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

1

ناشر
زوار
شابک
9789644015434
تعداد صفحات
122
تاریخ انتشار
1397/4/6

توضیحات

        تاریخ بیهقی نوشته «محمد بن حسین بیهقی» (۳۸۵– ۴۷۰ ق) از متون نامدار و خوش آوازه زبان و ادب پارسی است که در دوره غزنویان نگاشته شده است. این کتاب مشتمل بر گزارش برخی نکات ادبی – تاریخی است که در حاشیه کتاب «تاریخ بیهقی» به آن ها پرداخته شده است. این گزارش به ترتیب صفحات کتاب بیهقی تنظیم شده است. در این گزارش شرح استعاره ها، کنایه ها و مفاهیم محتوایی پاره ای از جملات، ارائه شده است.
      

یادداشت‌ها

          «نکته های تازه از تاریخ بیهقی»

 کتاب «آویزه های بیهقی» نوشته دکتر عبدالرضا مدرس زاده است که نشر زوار در سال ۱۳۹۷ و در ۱۲۲ صفحه در قطع وزیری به چاپ رسانده است. نویسنده، گویا عضو هیات علمی دانشگاه آزاد کاشان است. کتاب، گزارش برخی نکته های ادبی و تاریخی درباره تاریخ بیهقی است.  کتاب «آویزه های بیهقی»، در حقیقت، تعلیقات و توضیحاتی درباره متن تاریخ بیهقی است.
 اینک نکته های خواندنی کتاب «آویزه های بیهقی»:
۱. از جمله شگردهای بازداشت کردن و فرو گرفتن کسی از مقامات، مست کردن وی بود، از جمله بازداشت امیرمحمد که در سوم شوال، سه روز پس از عید فطر، بوده که گویا پس از سه روز شراب نوشی و حالت مستی و ناهوشیاری بوده است.
۲. بیهقی برای رعایت حرمت شراب و مستی، معمولا از واژه «نشاط» بهره می برد تا آسیبی به باورهای حکومت غزنویان که بر پایه اعتقادات دینی است وارد نشود. فرخی نیز سروده: شبی که اول آن شب سماع بود و نشاط.
۳. امیر محمود به دلیل بیماری سل درگذشت و اطرافیان او به سبب این بیماری و پرهیز از واگیری آن، از او دور بودند و دفن او هم شبانه و بی حضور درباریان و بزرگان بود.
۴. مسعود برای کسب اعتبار در نسب، محمود غزنوی را به اعتبار مادر محمود که اهل زابل بوده است، محمود زابلی می نامیده است، زیرا پدر محمود، غلام زاده و ترک نژاد و غیر ایرانی بود.
۵. در دربار غزنویان، پاسخ نامه هنگامی که منفی بود و یا درخواست طرف رد می شد، بر پشت نامه نوشته می شد که گونه ای بی احترامی و ابراز خشم و بیزاری هم در آن بود.
۶. حسنک و ابوالحسن عراقی گرایش شیعی داشتند(شاهد آن، اشاره به رسم‌های نوی حسنکی است که در آنها حسنک در زمینه  مصرف درآمد اوقاف بر اساس باور شیعی خود عمل می کرد، و نیز اشاره به امام سوم شیعیان در مجلس مصادره اموال خود در پاسخ بوسهل که گفت بزرگتر از حسین علی نیم، در مجلسی که همه جمع شده اند تا تشیع او را ثابت کنند و او ناگهان با این مقایسه، اتهام مخالفانش را به اثبات نزدیک می کند. درباره ابوالحسن عراقی نیز سفر آمل  که به پیشنهاد او بود، گویا برای زمین گیر کردن مسعود در آن سرزمین و زمینه چینی برای نابودی وی بود. همچنین وصیت عراقی برای دفن در حرم امام هشتم، نشانه ای تواند بود بر گرایش شیعی او).
۷. «نشاط» در سراسر تاریخ بیهقی در کنار معنای معمول خود، به معنی مستی و شراب نوشی آمده و چون مسعود نماینده خلافت اسلامی بغداد است، برای او تعبیر مستی مناسب نیست. همچنین تعبیر « (وی را) شراب دریافته بود؛ یعنی مست شده بود.
۸. علی دایه، را به مادرش صدا می کردند؛ جنبه مثبت آن: مادرش بسیاری از بزرگان را شیر داده و پرورانده؛ جنبه منفی آن: مادرش به سبب فقر و نداری با مزد شیردادن، زندگی می کرده است.
۹. نشاندن کسی در نزد سلطان و در سمت چپ وی نشان دهنده بی توجهی و گویا بی احترامی و بی لطفی در حق او بوده است.
۱۰. بیستگانی، گویا منسوب به بیست روز باشد در برابر شهریه که منسوب به ماه(سی روز) است؛ یعنی مواجب لشکر به جای ماهانه هر سه هفته یکبار داده می شده و به تعداد بیست سکه طلا.
۱۱. «سرهنگ»، لقب جوانان زیباروی مقیم اندرونی شاه بود که به سبب اعتماد به آنها، در امور لشکری و جنگ ها هم دخالت داشتند.
۱۲. «طشت دار»؛ طشت ظرف بزرگی بود که در آن، سکه های طلا می ریختند و هنگام نثار، شاه در آن دست می کرد و‌مشت مشت به همه می داد.
۱۳. «نالان»؛ معمولا بیماری منتهی به مرگ را می گفتند.
۱۴. آخرین چهارشنبه ماه صفر را نحس و نامبارک می دانستند و اعدام حسنک در چنین روزی بود تا نحوست و بدی آن بر جان حسنک آید. این چهارشنبه آخر صفر/ آخر ماه که در دربار خلیفه در بغداد رسمی و آیینی داشته بعدها به صورت چهارشنبه آخر سال در ایران برگزار شده است.
۱۵. «مادر حسنک زنی بود سخت جگر»: نسخه  یاحقی-سیدی
«مادر حسنک زنی بود سخت جگر آور»: نسخه فیاض.
برخی گفته اند تعبیر جگر آور در ادب فارسی نبوده است، اما
در جای دیگر، بیهقی «گردن آور» را به معنی شجاع و دلیر به کار می برد که همچون جگر آور از برساخته های بیهقی است.
۱۶. «سبکتگین دراز»؛ گویا خاندان غزنوی چندان خوش اندام نبودند. محمود غزنوی هم صورتی زرد و خشک شده و بدون موی داشته است.
۱۷. معمولا به تنهایی شراب نمی خوردند و باید ندیمی و هم پیاله ای هم می بود. در اشاره به این نکته حافظ گفته است:
خوش فرح بخش هوایی است خدایا بفرست 
نازنینی که به رویش می گلگون نوشیم
۱۸. بوالقاسم کحال  را که برای درمان زخم غازی آوردند، نشان می دهد کحال که مرد سرمه گذار و چشم پزشک بود می توانست تیر از پای غازی بیرون کشد.گویا پزشک در همه امور پزشکی دخالت داشته و تخصص مطرح نبوده است.
۱۹. سپر غازی از چوب بوده که تیر در آن فرو رفته بود و سپر پر از تیر غازی نشان دهنده آن بود که غازی فقط از خود دفاع می کرد و بی تقصیر بوده است.
۲۰. نیشابور دروازه خراسان شمرده می شد.
۲۱. در سراسر تاریخ بیهقی، در ماه محرم در باره عزاداری امام سوم شیعیان سخنی در میان نیست. گویا درباریان در پیروی از خلافت بغداد، هیچ اقدامی در این باره نمی کردند، و حتی  گاهی در روز نهم محرم و یا عاشورا، مراسم جشن و مهمانی و دادن خلعت برگزار می کردند.
۲۲.  روز سه شنبه را که ناف هفته و میان آن است، معمولا گرامی می داشتند و مراسم خلعت پوشیدن و ... معمولا در این روز بود و نیز شراب نوشی، زیرا می توانستند تا سه روز تا شب جمعه شراب نوشند و روز جمعه را به حرمت آن دست از شراب بکشند.
۲۳. وظیفه غلام و ندیم مخصوص شاه، چشیدن غذای شاه برای مسموم نبودن غذا و نوشیدنی بود. سعدی با توجه به این نکته سروده:
به دوستی که اگر زهر باشد از دستت
چنان به ذوق ارادت خورم که حلوا را
۲۴. در نیمه دوم سال، گذشت ایام را با مهرگان می سنجیدند مثلا « از مهرگان مدتی دراز گذشته بود».
۲۵. با توجه به جایگزینی بوسهل پس از بونصر مشکان در دیوان رسالت و فتنه انگیز ی او علیه بونصر شاید مرگ بونصر نیز در اثر دسیسه چینی بوسهل بود.
آدرس کانال من در ایتا:
@joreeha1
        

0