معرفی کتاب عام برات اثر رحیم نوبهار
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
هفت هشت کیلومتر با قایق توی آب رفتیم تا رسیدیم به اول کانال ماهی و آنجا پیاده شدیم. کانال سیمانی بود و پر بود از جنازه عراقی ها. چهار دست و پا مجبور شدیم از روی آن ها رد شویم. پایم می افتاد روی شکم باد کرده شان و صدا می داد. چند بار وسط راه عق زدم؛ اما باید می رفتیم. با همه احتیاطی که می کردم، آن قدر چهار دست و پا رفتیم که دست ها و زانوهایم تاول زد.