ساختارگرایی و پساساختارگرایی رویکرد فلسفی

ساختارگرایی و پساساختارگرایی رویکرد فلسفی

ساختارگرایی و پساساختارگرایی رویکرد فلسفی

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

وجه مشترک تمامی سنت های معرفت شناختی تاکید بر پیوند عمیق میان ذهن و عین است. هرکدام بدون دیگری قادر نیست به تعین خویش بپردازد. اما در سنت تاریخی معرفت شناسی، جریان سوبژکتیوسم به عنوان جریان معرفت شناسی غالبا خود را تحمیل کرده است. سوبژکتیوسم معرفت شناختی صرفا جریانی نبوده است که در دوره ی جدید با فیلسوفانی نظیر دکارت و برکلی شکل گرفته باشد؛ بلکه هم زمان با تکوین مفاهیم و دیدگاه های فلسفی توسط فیلسوفان سوفسطایی طرح شده است. ذهن با عناصر و مقوله های خود داده های حسی پراکنده جهان خارج را قالب بندی و صورت بندی می ند. بنابراین، هیچ وقت با جهان خارج بماهو جهان خارج روبرو نیستیم؛ بلکه آن از دریچه ی ذهن ما بر ما پدیدار می شود. اکنون ماهیت و حدود و ثغور جهان خارج چیست؟...تجربه آن چیزی است که انسان به مثابه تجربه ی زندگی و حیات خود درمی یابد. تجربه ی علمی و فلسفی ناظر و منتج از چنین تجربه ی عامی به نام زندگی است. این گونه ساختار ذهن ما شکل، حدود و ماهیت زندگی ما را صورت بندی می کند. به لحاظ محتوان نیز ذهن با نحوه ی تحقق زندگی گرده خورده است.