پریزادان درخت سیب

پریزادان درخت سیب

پریزادان درخت سیب

روشنک بهاریان و 2 نفر دیگر
5.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

0

پریزاده گفت:«کجا برم آخه از پیش تو دیو گلم؟این همه سرو رو مگه برای من آرایش نکردی؟این همه سوسن رو با دست های بزرگت مگه برای من نکاشتی؟مگه همه ی این برکه اشکهای تو نیست که برای من ریختی؟کجا برم از پیش تو؟» دیو گفت:«چی دیدی از من بی نام و نشون / آروم جون؟ من که دون دونه رو پوست بدنم!/من که نیش عقربه تو دهنم! تو تنت باغ بهشت/ من با این صورت بدترکیب زشت! که همه از ترس من/توی پستو،توی گور/لونه ی موشای کور یا که هفت تا سوراخ نزدیک و دور/قایم میشن!/خانومی! چشم بادومی!/گل من!بالا بالا!/چی دیدی از من شما؟»