جنون کتاب: داستان واقعی یک دزد، یک کارآگاه و دنیای وسوسه های ادبی

جنون کتاب: داستان واقعی یک دزد، یک کارآگاه و دنیای وسوسه های ادبی

جنون کتاب: داستان واقعی یک دزد، یک کارآگاه و دنیای وسوسه های ادبی

3.0
8 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

11

خواهم خواند

26

روایتی نفسگیر که در دنیای غریب و ثروتمند کتاب‌های نایاب می‌گذرد: داستان واقعی کتاب‌دزدی بدنام، قربانیانش و مردی که مصمم است او را به دام اندازد. جنون کتاب دربارهٔ وسوسهٔ نابکارانهٔ آدمی است که کتاب جمع می‌کند و نویسندهٔ آن وجوه جذابی از دنیای کتاب‌های نایاب، ذهنیت افراد تبهکار و محدودیت‌های کار روزنامه‌نگار برای ثبت وقایع را به ما می‌نمایاند. در خلال این روایت، خاطراتی از کاشفان نسخه‌های خطی و یادداشت‌ها و امضاهایی از نویسندگان بزرگی چون فلوبر و همینگوی و وولف و... می‌آید که شبیه به داستان‌هایی است دربارهٔ جویندگان گنج، با این تفاوت که این داستان‌ها واقعی‌اند. هر کس که جلوی کتابفروشی‌ها، به خصوص از انواع نایابش، دلش طاقت نمی‌آورد و تو می‌رود، از این کتاب خوشش خواهد آمد.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به جنون کتاب: داستان واقعی یک دزد، یک کارآگاه و دنیای وسوسه های ادبی

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به جنون کتاب: داستان واقعی یک دزد، یک کارآگاه و دنیای وسوسه های ادبی

یادداشت‌های مرتبط به جنون کتاب: داستان واقعی یک دزد، یک کارآگاه و دنیای وسوسه های ادبی

            این کتاب درباره ی «جان گیلکی» دزد ماهر کتاب های نایاب و عتیقه بود.
نویسنده ی این کتاب «الیسون بارتلر» خبرنگاری آمریکایی است که توی نیویورک تایمز کار کرده بود و یه کتاب گیاه شناسی آلمانی قدیمی جذب کتاب های نایاب و دزدی این کتاب ها میشه.

کلا ماجرای این کتاب درباره ی سرقت کتاب های نایاب و دزدی ماهر به نام «جان گیلکی» ست. که چجوری شروع به دزدی کرد، و چی شد این موضوع ادامه دار شد و ....

واقعیتش 10صفحه ی اول کتاب برام جذاب بود، رفته رفته کتاب برام مثل اخبار بی‌بی‌سی و اینترنشنال وخبر20:30 میشد!
توی هرفصل نویسنده از خیلی چیزای تکراری که توی فصل قبلی گفته بود استفاده میکرد و کسالت بار بود.
یک موضوعی رو که میتونست توی 1فصل تموم کنه 6 فصل ادامه میداد و خب جزئیات بی‌خودی رو هی دوباره و دوباره تکرار میکرد.
خیلی سخت تمومش کردم و میتونم بگم بعضی از پاراگراف هارو نخونده رها میکردم :(
دلم میخواست دوسش داشته باشم ولی لخن اخبارگویانه ی کتاب خیلی اذیتم کرد.