پیرزن کرچ
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
1
توضیحات
آرسون آه!دختر بچه بودن چه مصیبتیه.شما تجربه ی خیلی زیادییدارین،مادام؛متاسفانه باید بگم که تقرببا دیگه هیچ کس قدر شناس توانایی عقلی و بصیرت پیر زن ها نیست.شما باید رئیس جمهور می شدین،یا دبیر کل،فرماندار،یا استاندار.پیر زن عزیز جون،من قبلا مهمی این چیزائی که تو میگی شدم ،فرماندار و سارترو گاو مقدس و،حتی کتاب فروش ساده ی دوره گرد هم بودم و کتاب هایی فروختم که شیطان دلش می خواست توشون حلول پیدا کنه،مثل رومان تسخیر شده گان.ولی حالا دیگه وقتی برای اینجور حماقت ها ندارم؛حالا دیگه کرچ شدم،باید روی تخم هام بشینم!البته این یه استعارس،یه تشبیهه؛من باید بون وقفه زایمان کنم.ازهمین حالا و همین جا شروع می کنم.آب حاضر کن،آب خیلی زیاد،یه طشت بزرگ پر آب بیار.ملافه حاضر کن،ملافه هسای زیاد...(پرده می افتد.یک پرده بزرگ سفید با لکه های قرمز.)