افسانه چشمه لاغر مردنی
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
1
خواهم خواند
0
توضیحات
چشمه ای آرزوی دور و درازی در سر دارد. آرزوی او این است که روزی به دریا برسد. او هر روز این آرزو را در سر می پروراند و به آن فکر می کرد. موجودات اطراف او از جمله درخت سیب بالای سرش، گنجشک، خاک و یک زن که به آب او احتیاج داشتند. از او تقاضای جاری شدن می کردند، اما چشمه از جاری شدن می ترسید. او فکر می کرد که با رساندن آب به آن موجودات، به زودی خشک می شود و دیگر نمی تواند به آرزویش برسد. تا این که یک روز یک جوجه گنجشک در آب چشمه افتاد. او باید برای نجات جوجه جاری می شد. تصمیم او باعث رخ دادن اتفاقاتی شد که ادامة داستان را شکل می دهد. داستان به دو زبان فارسی و انگلیسی نگاشته شده است.