طوبا و معنای شب

طوبا و معنای شب

طوبا و معنای شب

5.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

کتاب طوبا و معنای شب، نویسنده شهرنوش پارسی پور.

یادداشت‌های مرتبط به طوبا و معنای شب

          کتاب طوبا و معنای شب، نوشته خانم شهرنوش پارسی‌پور کتابی پر از نمادها و اسطورهاست. نویسنده تلاش کرده مطالب بسیار زیادی را در داستان بگنجاند. شیرینی درک مفاهیم فلسفی و عرفانی و داستان‌های فرعی که در داستان آمده است خواننده را در همان لحظه شگفت‌زده می‌کند اما در پایان کار یعنی بعد از اتمام کتاب خواننده با هیچ مواجه می‌شود. گویی ما با کل منسجمی ‌به نام داستان مواجه نیستیم. داستان گرانیگاه مرکزی ندارد و همین نکته باعث شده است تا داستان در ذهن ته‌نشین نشود و ارتباط این هم نکته‌سنجی‌های ریز، نمادها و اسطورها با هم در یک خط و پیرنگ داستانی مشخص نشود. گویی مسئله داستان مشخص نیست. مطرح کردن مسائل بسیار فراوان با همه اهمیتی که دارند و نشان از دانش تاریخی و سیاسی و عرفانی نویسنده است نه تنها داستان را نجات نمی‌دهد بلکه باعث سردرگمی‌خواننده می‌گردد. برای حل این مشکل به قصه داستان می‌پردازیم. در اینجا نیز با انباشت اطلاعات و قصه نافرم مواجه ایم. شخصیت دختری که دوست دارد عیسی بزاید و با همین رویا شبها دراز می‌کشد تا بارور شود، در یک اقدامی‌که باورپذیری ندارد خود را به عقد مرد 52 ساله‌ای درمی‌آورد و تبدیل به زن سرد و منجمدی می‌شود. چرا این دختر کنشگر فکور به فکر راهبه بودن و مریم شدن نیفتاد؟ چرا این رویا در ادامه داستان رها می‌شود. چرا بعدها که سه دختر و یک پسر به دنیا می‌آورد هیچ گاه به فکر عیسی کردن بچه‌هایش نیست. چرا نسبت به حبیب الله میرزا اینقدر منفعل است از او هیچ توقعی ندارد؟ در حالی که فرهنگ آن زمان و به خصوص اقوام ترک در مورد فرزند پسر اینگونه نبوده است. چرا حبیب الله به فکر نجات و کمک به جامعه و مردم نیست؟ نویسنده خطهای داستان موازی دیگری را طراحی می‌کند؟ قوز نامرئی اسماعیل، نفرت اسماعیل از مادرش، هیتلر و آلمان ها ، کشف حجاب و موقعیت های خاص تاریخی، این رویا چه کمکی به داستان می‌کند و کدام حادثه ها را رقم می‌زند؟ 
از طرفی ممکن است ما طوبی را نماد ایران بگیریم. زمان مشروطه را به عنوان دوران شکوفایی در نظر گرفته است و جایی که طوبی به عنوان یک پیرزن متعصب و سخت گیر و غرغرو معرفی می‌شود، پیرزنی که باعث شده دخترش عقیم گردد. جوان روشنفکری مثل اسماعیل خانه‌نشین شود و جسارت هیچ کاری را نداشته باشد و نتواند فرزندی از خود به جای بگذارد، دوران استبداد است.  در نمایش های لیلا و شاهزاده هم بارها به این مسئله اشاره شده است. ص 109 
-	شبیه محمدعلیشاه شده بود. هنگامی‌که برخاست، طوبی دورخیز کرده بود تا از در اتاق فرار کند. بی اختیار طومار مشروطیت را مقابل پای او انداخت. 
-	- شاه هنگامی‌که طومار را مقابل پای خود دید، پای راستش را بلند کرد و روی آن گذاشت و با خشم آن را لگدکوب کرد و سپس به صورت طوبی خندید و باریه ای از خون از کنار دندان های به هم فشرده ی شاه بیرون زد.
اگر با این نگاه کتاب را بخوانیم چه پیامی ‌از کتاب برداشت خواهد شد؟ آیا نویسنده تاریکی و تیرگی و عقب‌‌  ماندگی را برای ایران  تصور کرده است؟ آیا پایان این شب، سپید نخواهد بود؟  نویسنده از عنوان این کتاب چه منظوری داشته است. عیسایی زاده نشده و جهان نجات نخواهد یافت؟ چرا وقتی یک زن با همه‌ی سختی‌هایی که به تصویر کشیده شده، سمت عارف کرمانشاهی می‌رود، دست خالی برمی‌گردد؟ آیا عرفان و سیرو سلوک هم نمی‌تواند به انسان ایرانی کمک کند؟ آیا طنابی برای رسیدن به خدا وجود ندارد و مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی توسط پیرزنانی فاقد درک و شعور به تمسخر گرفته می‌شود؟ ده ها سوال بی پاسخ در ذهن خواننده نقش می‌بندد. هر چه شخصیتها، نشانه ها، رفتارها، نمادها، اسطوره‌ها، مکان‌ها و زمان‌ها را کنار هم می‌گذارد به پاسخ روشنی نمی‌رسد و این است که خواننده را آزار می‌دهد
        

0