مسفران کوچه باغ های عشق، بیائید با هم به دوردست ها سفر کنیم. به کوچه باغ هائی که هر بهار شاخه های پر گل بادام و زردآلو از دیوارهایش به بیرون سرک کشیده و مقدم رهگذاران را گرامی می دارند. بیائید از ورای دیوارها به درون خانه ها رفته و شاهد زندگی آنهائی باشم که هم غلغله ی عشق در آنها خودنمایی می کند و هم قهر و خشم جان را می فرساید.  بیائید با گلندام زیبا همراه شویم تا ما را با خود به سرزمین جادویی عشق و عاشقی ببرد. بیائید به جائی سفر کنیم که از دیدن چشمان سیاه و جذاب دختران شیرازی ضربان قلبمان تندتر می شود. سری نیز به حرمسرای کوچک حاجی امین پیرمرد عاشق پیشه بزنیم. با دایی جان همراه همراه شویم که مجلس ختم و عزاداری برای مرلین موترو برپا می کند، بیائید برویم و تلاش خستگی ناپذیر مردان آلمانی را در دباغخانه ای بدبو مشاهده کنیم و درس استقامت و سخت کوشی بیاموزیم. با هم به استقبال نوروز برویم و ببینیم مادر چگونه بمانند فرماندهی توانمند، گروه تحت فرمان خود را راهبری می کند تا مقدمات جشن با اهمیت نوروز را فراهم آورند. در جائی با طلعت همراه می شویم و به خانه های این کوچه باغ، میهن گریز پا را ببینیم که می خواهند زود هنگام او را در بغل مردی اندازند. همسفر شوید تا به باغ عباسعلی برویم و ببینیم آیا درست است که خر سپید او یا دنیای دیگری در ارتباط است و همین خر، سپید بخت شدن عمه رفعت رل موجب می شود؟ راستی شما کسی را دارید تا فیتیله ی ستاره کم نورتان را بالا بکشد تا تبدیل به ستاره ای درخشان گشته و یک شبه ره صد ساله به پیماید؟ آیا دوست دارید با مادر برزگی آشنا شوید که در سن بالا هوس شوهر کرده است؟ از اکبرآقا سمسار بشنوید که زیر بار فشار زندگی کمر خم کرده و برای دریافت پاداش وعده داده شده از سوی دولت، می خواهد خود را در چه ورطه هولناکی یندازد. آمیرزاممقلی درستکار را به شما معرفی خواهم کرد که چگونه پشت پا بر نعمت های بهشت می زند! در سفری کوتاه، به درد دل های زنی گوش بسپاریم که همسرش با او چه کرده است...