گزارش سالانه
سلام بهخوان و بهخوانیهای عزیزم. امسال برای من سال عجیبی بود. سال خوشیها و ناخوشیها بود. ترکیبی از همه چیز. سال از دست دادن و به دست آوردن بود. گاهی زیاد کتاب خوندم و گاهی نه. اما یک چیز رو به یقین رسیدم. اونم اینکه زندگی هزینهٔ فرصته. آدم نمیتونه همه چیز رو با هم پیش ببره. روزهایی که کارم زیاد بود، یا با معاشرت دوستان میگذشت، در حال کسب چیزهای دیگهای بودم. و الان خیلی خیلی کمتر احساس عقبافتادن میکنم. حس اینکه یه چیزهایی بوده که من انجامشون ندادم. استرس اینکه خیلی کتابها هست که هنوز نخوندم. یا وای کم خوندم… چون خب همینه زندگی. :) همه مدتهایی که درحال خوندن نبودم، درحال تجربه زندگی بودم. و چه چیزی از این با ارزشتر… 💚 ولی حالا اگه به بحث کتابها بخوایم بپردازیم، از خودم راضی بودم و کتابهای باحالی خوندم. چندتایی که متمایز بودن رو توضیح کلیای میدم. فکر کنم جذابترین چیزی که خوندم و الان یادم مونده، سایه باد بود. و دو جلد بعدیش. واقعا خوش گذشت بهم. اینقدر زیاد خوش گذشت که جلد چهارم رو هم به قیمت گزافی خریدم، ولی گذاشتم بمونه که چیزی از این مجموعه نخونده داشته باشم برای بعدتر. :) چندینتا مجموعه فانتزی ایرانی خوندم که اونا هم تجربه جالبی بودن. دروازه مردگان حمیدرضا شاهآبادی و خاطرات خونآشام سیامک گلشیری یه کتاب توسعه فردی طور خوندم که نحوه تعاملم با آدمها رو تغییر داد و واقعا دلم میخواد به همه معرفیش کنم: ارتباط بدون خشونت یه مجموعه دارن شان رو که نصف جلداش ترجمه نشده بودن رو به انگلیسی خوندم و خودم میدونم که چه کار سختی بود برام. خوشحالم از این بابت. و دوتا از تاثیرگذارترین چیزهایی که خوندم: وانهاده سیمون دوبووار و مرگ ایوان ایلیچ… ولی امسال، از لحاظ دیگهای هم نقطه عطفی بود در زندگی من. چون یکی از آرزوهای بچگیم برآورده شد. معلم شدم. معلم کتابخوانی چندین نوجوان دوستداشتنی. تو همون مدرسهای که خودم زمانی دانشآموزش بودم. و نمیدونید که چقدر احساسهای مختلفی رو در این حین تجربه کردم. چقدر چالش داشتم و چقدر بهم خوش گذشته. در این بین، مجبور به بازخوانی چندین کتابی که قبلا خونده بودم شدم؛ و تازه یه بدبختی به بدبختیام اضافه شد. چون حس میکنم لازمه هرچی تاحالا خوندم رو دوباره بخونم. چون همهشون انگار جدیدن. 😂😂😂 و خیلی حس و درک متفاوتی ازشون داشتم. امیدوارم سال بعد هم از خودم راضی باشم. حس کنم تغییر کردم و البته که حجمی از کتابهایی که امسال خریدم و تلمبار کردم رو تموم کنم. 🚶🏾♀️
(0/1000)
نظرات
1403/1/1
چقدر معلم بودن دلچسبه، مخصوصا اگه کلاسِ "کتابخوانی" باشه. هم قبیلهایم✌️🔥
1
6
1403/1/14
بحسرت میخورم برای چند چیز: کتابهای تلنبار شدهی کنج اتاق که دلتنگمن.. و اینکه خودمم میخوام معلم بشم، ایکاش حتی اگه کلاسم کتابخوانی نبود بتونم کتابخونه رو به اذهان بچهها انتقال بدم.. و حسرت میخورم به جایگاهتون و البته زبان اصلی دارن شان خوندناتون که جدا واقعا..
5
رعنا حشمتی
1403/1/5
3