بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت‌های شیوا عبدالهی اقدم (3)

            کتابی  بی نظیر  با  توصیف لحظه هایی هست که واقعیت دارد و روزگار و دست تقدیر چنان روزهایی را برای اشخاص ممکن است رقم بزند که حتی خوابش را نمیتوانست ببیند ولی چنان روح انسان از تاثیر برخی افراد آزرده خاطر میگردد که حتی  با جسم بی روح افراد نیز خرده حسابی ممکن است داشته باشد.
مجموع عشق و نفرت مقداری ثابت است.از هر کدام که کم و زیادشود جای خود را به دیگری خواهد داد . ابتدای داستان تعجب کردم که چگونه  تصمیمی گرفت و بدون تردید دست بکار شد اما کتاب را که ادامه دادم دیدم کاملا حق داشته چنین بی تردید عمل کند.
الهی روزگار چنان روزهایی برای کسی رقم نزند که در خواب هم ندیده و تصورش را هم نکرده باشد.روزهایی که همان مرفه ها یا به قول نویسنده رجّال ها اگر در شرایطی مشابه قرار میگرفتند قدرت  سازش با شرایط را نداشتند و روانه تیمارستان میشدند یا آشوبی بپا میکردند.پس به شخصی که با شرایط به قیمت  روح و جسمشان ساخته اند دور از انصاف است لقب روانی داده شود.
زمان برای کسی  که در اوج شادی باشد و نیز برای  کسی که همه چیز خود را از دست داده ،یک واژه ی بی مفهوم است .
خواندن این کتاب  روحیه قوی در خصوص واژه های خون و جسد و بوی لاشه و  تعفن و توصیفات آنها  میطلبد که با تمرکز به هدف  و بر آورده شدن  کاستی روحی شخص اول داستان ،چندان به چشم نمی آید.
کتابی عالی با توصیفات منحصر بفرد  و هنرمندانه بود.