یادداشت ثنا
1403/10/10
مدتی بود دلم برای توی کیندل کتاب خوندن تنگ شده بود:) راستش حوصلهی اینور اونور بردن یه کوله پشتی قلنبه رو هم نداشتم. همه اینها دست به دست هم دادن تا برم سراغ یه کتاب انگلیسی! این بار تصمیم گرفتم کتابی که دائم توی بساط پینترست و یوتیوب میدیدم امتحان کنم (شما نکنید:)). «خواهران آبی» یه رمان کاملا زنانهست، داستان از یک سال پس از مرگ نیکی شروع میشه. نیکی یکی از چهار خواهر آبیه، چهار خواهر کاملا متفاوت؛ وکیل، بوکسور، مدل و معلم. هر کدوم از خواهرها در این یک سال به نحوی تلاش کردند تا دوران سوگ رو بگذرونند، اما با رسیدن سالگرد به نظر میاد هیچ کدوم موفق نبودن. داستان، سه خواهر رو دوباره بر میگردونه به جایی که همه چیز شروع شد، شاید هم تموم! خونه دو خوابهای در نیویورک که توی اون به دنیا اومدن، بزرگ شدن و در نهایت جسد نیکی رو اونجا پیدا کردن. داستان کتاب، خب تا حدودی، معمولی بود. اما بدترین بخش پایان بندی کتاب بود که من رو واقعا یاد کلید اسرار انداخت:))) اما بذارید از چیزهایی صحبت کنم که دوست داشتم؛ زبان کتاب خیلی روان بود، پیش کشیدن مسئله بیماری «آنرومتریوز» خیلی موضوع مهمی بود حداقل من تا قبل از خوندن کتاب از دردی که بیماران تحمل میکنن و انتخابهای محدودی که برای درمان دارند، خبر نداشتم. یکی از تمهای اصلی کتاب اعتیاد بود، اعتیادی که تقریبا سه خواهر رو به نحوی درگیر کرده بود و یه جورایی سعی میکرد نشون بده اصلیترین مسئله در رهایی، «خواستن» شخصیه، یک «میل» واقعی! کتاب بدی نبود، یه کتاب دو و نیم ستاره که وقتی خواستید کیف سنگین از کتاب رو اینور اونور نکشید، میتونید راحت تو کیندل بخونید:)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.