یادداشت
1401/3/24
خانم دکتر ایوالیلا پسران مدرس روابط بینالملل و سیاست در کالج موری ادواردز دانشگاه کمبریج است. او لیسانس خود را در رشتهی مطالعات ایرانی از دانشگاه آکسفورد و کارشناسی ارشد خود را در رشتهی مطالعات توسعه از کالج مطالعات مشرقزمین و آفریقا دانشگاه لندن اخذ نمود. وی دکترای خود را نیز در رشتهی سیاست و مطالعات بینالملل در کالج مطالعات مشرقزمین و آفریقا در سال ۲۰۰۸ به پایان رساند. پژوهشهای او بر روند تغییرات اقتصادی و سیاسی در خاورمیانه و به طور ویژه بر ایران تمرکز دارد. دکتر پسران علاقهمند است تاثیرات دخالت اقتصادی خارجی در خاورمیانه را با اشاره به امتیازات تاریخی نفت یا تحریمهای اقتصادی کنونی مورد مطالعه قرار دهد. پسران در کتابِ پیش رو به بررسی روند پیچیدهی مذاکره در مورد سیاست اقتصادی میپردازد که در طول دوران پس از انقلاب بین جناحهای مختلف نخبگان حاکم جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است. هر کدام از جناحها به دنبال ایجاد رابطهی ایران با نیروهای جهانیسازی اقتصادی متناسب با دیدگاه خود هستند. در حالی که بین همهی جناحها اجماع کلی مبنی بر عدم اجازهی سوءاستفاده از اقتصاد ایران به گونهای ناعادلانه توسط شرکتهای خارجی وجود دارد، وقتی این سوال مطرح شود که «چه اقدامات ویژهای باید برای اطمینان از تحقق این هدف انجام شود»، سطح اجماع میان جناحها به طور قابل توجهی کاهش مییابد. این کتاب برای توضیح اینکه چرا دولت پس از انقلاب در ایران حتی در سیاستهایی با هدف تسهیل ورود سرمایهی خارجی، همچنان وفادار به آرمان عمومی استقلال اقتصادی است به چهارچوب قانون اساسی که پس از سرنگونی رژیم پهلوی در ایران پایهریزی شده است، میپردازد. از آنجا که پارامترهای مبارزهی جمهوری اسلامی بر سر سیاست اقتصادی به ناچار در بستر سیاسی خاصی شکل گرفته است، پسران ناگزیر اصلاحات و ضداصلاحات در دورهی پس از انقلاب را بر اساس ساختارهای اساسی حکومت مورد مطالعه قرار داده است. دکتر پسران در این کتاب به منظور بررسی چگونگی پیشبرد مذاکرات نخبگان حاکم ایران دربارهی تهدیدها و فرصتهای نیروهای جهانیسازی اقتصادی در دوران پس از انقلاب، به مباحث جالب توجهی پرداخته است که از سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷ ه ش) بر موضوع سرمایهگذاری خارجی در نهادهای انتصابی آن (از جمل شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و رهبری) و مطبوعات ایران صورت گرفته است. وی به طور کلی نشان میدهد که چگونه این مباحث به طور گسترده از یک طرف توسط کسانی که فکر میکنند استقلال فقط با رشد اقتصادی تحقق مییابد و این رشد باید از طریق سرمایهگذاری خارجی تامین شود و از طرف دیگر کسانی که معتقدند هرگونه تشویق چنین سرمایهگذاریای فقط منجر به سوءاستفاده و خیانت به منافع ایران خواهد شد و همچنین یک گروه از میانهروها که در وسط طیف قرار دارد، شکل گرفته است. این کتاب به طور عمده متکی بر اطلاعات به دست آمده در سفرهای میدانی خانم دکتر پسران به ایران طی سالهای ۲۰۰۵ (۱۳۸۴ ه ش) و ۲۰۰۷ (۱۳۸۶ ه ش) است. ایشان همچنین روزنامهها، مجلات، مذاکرات مجلس، گزارشهای دولت و مصاحبه با اعضای نخبگان سیاسی ایران را به منظور تکمیل روایت کتاب مورد استفاده قرار داده است. پسران در فصل ۱ و ۲ بحث را با مروری بر چهارچوب نظری و پیشینهی تاریخی به عنوان بستری برای ورود به سایر مباحث کتاب پیش میبرد. فصل دوم ماجرای برخورد ایران با اقتصاد جهانی را از منظر انقلابیون ضد شاه توضیح میدهد که منتقد نفوذ اقتصادی و سیاسی نیروهای خارجی شکل گرفته از دورهی قاجار در ایران بودند. هدف این فصل در درجهی اول توضیح این است که میل انقلابی به استقلال اقتصادی دقیقا از کجا نشأت گرفته است. فصل سوم موضعگیری ضد غربی جنبش انقلابی توسط رهبران رژیم جدید را با تمرکز بر مذاکرات آنها در مورد آن بخشهایی از قانون اساسی ۱۹۷۹ (۱۳۵۷ ه ش) که به پایهگذاری یک نظام جدید اقتصادی مرتبط است، بیان میکند و همچنین موادی از آن را بررسی میکند که به طور خاص با هدف حمایت از منابع ایرانی در برابر بهرهبرداری خارجی تدوین شده است. پس از پایان جنگ ایران و عراق در سال ۱۹۸۹ (۱۳۶۸ ه ش) این اختلافات بین جناحهای رقیب به مراتب بیشتر شد. این سوال که «چگونه میتوان به بازسازی اقتصاد ایران پس از جنگ در کنار دفاع از منافع ملی دست یافت؟»، در دورهی ریاستجمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی به شدت مورد بحث قرار گرفت. با تمرکز ویژه بر مباحث مربوطه به استفاده از سرمایهی خارجی در برنامههای پنجسالهی اول و دوم جمهوری اسلامی، فصل چهارم نشان میدهد که چگونه گروههای رقیب به دنبال بازتعریف اهداف انقلاب در زمینهی روندهای بینالمللی و نوظهور داخلی بودند. فصل پنجم توجه ویژهای دارد به فرآیندهای غیر قابل پیشبینی که منجر به تفسیرهای جدیدی از میراث انقلابی ایران در طول زمان شدهاند و بر سیاستگذاریهای اقتصادی تاثیر داشتهاند. با تمرکز بر ریاستجمهوری محمد خاتمی، این فصل نشان میدهد که چگونه برخی از جناحهایی که در دورهی هاشمی رفسنجانی به طور گسترده کنار گذاشته شده یا به چالش کشیده شده بود، ناگهان در موقعیتی قرار گرفتند که توانستند رویکرد تجدید نظرشدهای را برای تعامل به اقتصاد جهانی بیان کنند. استدلالی که در پاسخ به تلاش دولت خاتمی برای اصلاحات که عمدتا از جانب گروهی از ضد اصلاحطلبان برای حمایت از محمود احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۰۵ (۱۳۸۴ ه ش) مطرح میشد، در فصل ششم مورد بررسی قرار میگیرد. پس از مرور انتقادهای این گروه از جهانیسازی، در این فصل به تلاش ضد اصلاحطلبان برای جلوگیری از ورود سرمایهگذاریهای خارجی نامطلوب به ایران به تفصیل پرداخته شده است. فصل هفتم ماجرای مبارزهی ایران برای استقلال اقتصادی و چالشهای آن را روایت میکند؛ مسیری که احمدینژاد به عنوان رئیسجمهور در راستای هدفش برای ایجاد «یک انقلاب اسلامی جدید» که در نهایت قادر به دستیابی به استقلال اقتصادی باشد، در پیش گرفت.
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.