یادداشت ایمان نریمانی
1401/10/10
باشگاه کتابخوانی جین آستین از آن دسته کتاب هاییست که من برایشان یک قفسه درست کرده ام و اسمشان را گذاشتم کتابهایی درباره کتاب، در ستایش کتاب. ویژگی اصلی این قفسه این است که اگر عاشق کتاب نباشید احتمالا از آنها لذت نمی برید. همانطور که از اسم کتاب مشخص است، ماجرای کتاب حول یک گروه کتابخوانی می گذرد که علاقه زیادی به جین آستین دارند. هر جلسه در خانه یکی از اعضا جمع می شوند و درباره یکی از کتاب ها صحبت می کنند. به جز جولیسن و سیلویا که از نوجوانی با هم دوست بوده اند، بقیه اعضای گروه به مرور و به واسطه علاقه به جین آستین به گروه اضافه می شوند. هر فصل از کتاب روایت صحبت های گروه در مورد یکی از کتاب ها به اضافه داستان زندگی یکی از اعضای گروه است. قطعا اگر کتاب های جین آستین را خوانده باشید، کتاب برایتان لذت بخش تر خواهد شد اما داستان های هر یک از اعضا هم آنقدر جذاب است که شما را با خود همراه می کند. شخصیت های باشگاه کتاب هر کدام ویژگی های خاصی دارند و به گونه ای انتخاب شده اند که احتمالا بسیاری از افراد بتوانند حداقل با یکی از شخصیت ها ارتباط نزدیک پیدا کنند. در مجموع برای من کتاب خوب، روان و دل پذیری بود. حال و هوای کتاب انقدر خوب بود که خواندنش حالم را خوب کرد. نکته مهم این کتاب برای من ترجمه بسیار خوب، روان و همراه با پانویس ها و توضیحات تکمیل کننده بود که با توجه به نوع کتاب و ارجاعات آن بسیار ضروری بود. بخشی از کتاب کتاب هدیه دادن وقتی جمله مداخله آمیز "خب از کتاب ها خوشت اومد یا نه؟" به دنبالش می آمد تبدیل به تحمیل میشد. سیلویا اندیشید که چطور همه پدر و مادر ها زندگی های ناممکنی برای فرزندانشان آرزو میکنند. شروع خوش، وسط خوش، پایان خوش. بدون هیچ افت و خیزی. اگر پدر و مادر ها موفق می شدند آرزو هایشان را پیش ببرند، بچه ها چه سرنوشت های یکنواخت و بی مزه ای پیدا می کردند. پی نوشت در طول کتاب بیشتر از همه چیز حسودیم شد به حال اعضای باشگاه کتابخوانی. به نظرم هیچی بهتر از این نیست که دوستای کتابخوان داشته باشی و ماهی یکبار به دور از همه دغدغه ها، دوستانه کتاب بخوانی و لذت ببری.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.