یادداشت همشهری جوان
استالین عاشق گورکی بود این کتاب برای کسانی است که به حاشیه هم به اندازهی متن علاقه دارند پشــت جلد كتاب از قول يك بابايى به اســم جولين بارنز (كه نمىدانيم كيست!) آمده است: «اين كتاب بيش از هر چيزى مرا خنداند». اما شما كه كتاب را بخوانيد، كارتان به لبخند هم نمىرسد، چه برسد به خنده و قهقهه و بيش از هر چيزى، اين شايد به خاطر اين باشد كه بعضى شوخیها توى فرهنگهاى ديگرى ممكن است جواب بدهد كه اينجا مفهومى ندارد، يا شايد هم به خاطر اينكه هيچ زبان ديگرى به اندازهی فارسى خودمان بامزه و شيرين نيست. حالا اما آن جمله اول كتاب و اينكه نويسنده كتاب يك طنزنويس معروف است را بگذاريد كنار، انصافاً با كتاب خوب و خوشخوانى طرف هستيد. اولاً كتاب يك اثر داستانى يا تاريخى نيست، ولى درعين حال هر دو آنها هست. كتاب مجموعه روايتهايى است از ديدار آدمهاى مشهور تاريخ و ادبيات با همديگر. مثلا تئودور روزولت رئيسجمهور در ديدارش با اچ. جی. ولز مهلت حرف زدن پيدا نمیكند، ژوزف اســتالين به ماكسيم گوركی شيرينی مىدهد، لارنس اليويه عاشــق وينستون چرچيل مىشــود، ارنست همينگوى با مشتهاى قوىاش حســاب فورد مادوكس فورد را مىرســد، جورج برنارد شاو با دوچرخه اش مى زند به برتراند راسل و ... در واقع يك مجموعه هيجان انگيز براى كسانى كه حواشى ادبيات و هنر هم برايشــان جذاب است. استاد حسن كامشاد خودشان از بزرگان اهل تميز هستند و به خصوص در ترجمه، كارهاى درجه يكى از ايشــان خوانده ايم، معروف تر و نوستالژيك تر از همه داســتان فلسفى «دنياى ســوفى»، و خودش هم در دو جلد زندگينامه خودنوشــتاش، با عنوان «حديث نفس» نشــان داده بود كه در روايت حاشيههاى اينچنين چه قلم شيرينى دارد. اين كتاب در اصل مجموعه 101 برخورد تاريخی بوده است كه الان 37 تايش به فارسى ترجمه شده. بقيه يا شخصيتهايش براى ما آشنا نبودهاند يا به قول مترجم «ديدار»شان زيادى پرحاشيه و مسألهســاز بوده است. يك مزيت كتاب اين است كه مى شود فال فال خواندش و چون مطالب هر ديدار هم كوتاه است، به درد توى تاكسى و مترو هم مىخورد. نكته دوم هم آن كتابنامهی پر و پيمان آخر كتاب است كه نشان مىدهد حتى براى يك مطلب ساده براى روايت يك ديدار هم مىشود اين همه تحقيق كرد! به قلم احسان رضایی، هفتهنامهی همشهری جوان، شمارهی 460، 31 خرداد 1393.
9
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.