یادداشت هندونه بنفش
1403/6/30
3.8
2
بسمالله. خب این اولین یاداشتمه(البته توی این یکی اکانتم) باید بگم بخاطر امتحانا خوندن این کتاب سه ماهی عقب افتاد. این مجموعه داستان، که خب درواقع بیشتر یک مجموعه نثر ادبی بود، با بعضی جملاتش حسابی توی دل من جا خوش کرد. بااینحال، بعضی داستانهاش فهمشون بخاطر ادبی بودن متن سخت میشد، من جز یکی دو داستان، بیشتر از قرارگیری کلمات کنار هم و جملاتش لذت بردم تا اتفاقات. من نرگسها، هفت بند و ماه رو خیلی دوست داشتم و باغ اما ویران هم تنها داستانی بود که بابتش حرص خوردم! _صادقانه بگویم، انقدر کلمه بلد نبودم و ذهنمم تنقدر تمرکز ندازد که بعضی از متنهای کتاب رو بفهمم، برای همین میتونم بگم، این سه تا متن، روون ترینهاشون بودن. به طور خلاصه، خوشحالم که این کتابو از بین قفسههای فراموش شدهی کتاب خونه، پیدا کردم. و بعد از یک سال، کسی شدم که این کتاب رو امانت میگیره. تازه الان که تاریخارو نکاه میکنم، قبل از اخرین نفر قبل من، توی ۹۸ قرض گرفته شده بودش. نامردیه، کاش من کسی بودم که بعد از پنج سال به این کتاب دست میزد و میبردش خونه. شاید اونوقت منو کتابه بیشتر همو دوست داشتیم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.