یادداشت زینب سادات رضازاده

                همیشه برای من داستان امام رضا ع جذاب بوده، این بار داستان را از زبان مأمون شنیدن جور دیگری بود، حالا می‌توانستم بفهمم چطور شد با همه مخالف هایش از امام دعوت اجباری می‌کند، یا در جلسات مناظره او چه حسی داشته و چطور رسید به اینکه او را بکشد ... و چقدر تلخ هست این مقام که حاضر باشی به خاطرش حتی کسی را که در دل به او ایمان داری را شهید کنی و یا حتی عشقی که حالا در برابر تو ایستاده ... 
حالا که کتاب تمام شده ، دلم هوای حرم شما را کرده است ، ای مهربان ترین امام 
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.