یادداشت
1402/1/30
4.2
4
خب، در ادامهٔ دلزدگی از «داستان نوجوانانهٔ آمریکایی که در مدرسه میگذرد» باید بگویم که این یکی با آنها که قبلاً خواندهام متفاوت بود! به جز خود داستان که رسماً داستان «حاشیهنشینها» و «طردشدهها»ست، زبان ادبی روایت، تصویرهای لطیفش و استعارههایی که در بیان مقصود به خدمت گرفته بود از بقیهٔ کتابهای این سبک متمایزش میکرد. قصه هم خطی روایت نشده بود. یک بعدازظهر -بعدازظهری خاص- راوی داستان توی اتاقش نشسته و با گوش کردن به صداهای ضبط شدهٔ دوستانش، سالی که گذرانده -و کل زندگیاش- را مرور میکند. قصهٔ تبعیض، کنار گذاشته شدن، ترس و همبستگی. داستان رؤیابافتن و فرو ریختن رؤیاها و دوباره ساختنشان. فکر میکنم پایان داستان توازن خوبی از تلخی و شیرینی بود مثل خود زندگی. و البته یادمان نرود که نوجوانها -مثل باقی آدمها و شاید بیشتر از آنها- نیازمند امیدند! امیدِ ته قصهها را به اسم واقعبینی و واقعگرایی «سادهانگاری» نبینیم و دستِکم نگیریم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.