یادداشت علی سلطان زاده
1400/8/13
کتاب «نامیدن تعلیق» 9 نویسنده دارد و در صفحۀ سوم ذکر شده که این کتاب زیر نظر ابراهیم توفیق(جامعهشناس) نوشته شده است. با خواندن این کتاب متوجه نمیشویم که کدام قسمت را کدام نویسنده نوشته؛ یعنی کتاب به این صورت نیست که مثلاً از مجموعه مقالاتی تشکیل شده باشد که زیر عنوان هر مقاله، نام نویسندۀ آن نوشته شده باشد. در مقدمۀ کتاب آمده که «نوشتۀ حاضر حاصل یک تأمل جمعی پنج ساله است...». یعنی تعدادی محقق و پژوهشگر چند سال (به طور دقیق از سال 1388 تا 1393) جلسات بحث و گفتگویی با هم داشتهاند که نتیجۀ این گفتگوها همین کتاب است. زبان کتاب دشوار است و مخاطب آن افراد ناآشنا با جامعهشناسی نیستند. برویم سراغ محتوای کتاب: در توضیح بسیاری از مسائل و مشکلاتی که در جامعۀ خود با آنها روبهرو میشویم، با این تبیین طرف میشویم که «ما در حال گذار از سنت به تجدد یا مدرنیته هستیم». مثلاً در مورد سیاست گفته میشود «ما در حال گذار از وضعیت استبداد سنتی به دموکراسی مدرن هستیم»؛ در مورد دین گفته میشود «ما در حال گذار از دین حداکثری سنتی به دین حداقلی مدرن هستیم»؛ و توضیحاتی از این دست. ابراهیم توفیق نام این توضیح کلیشهای و تکراری را «ایدئولوژی گذار» گذاشته است. کتاب «نامیدن تعلیق» سعی در نقد این ایدئولوژی دارد. ایدئولوژی گذار وضعیت فعلی جامعه را برزخی توصیف میکند: وضعیت ما نه به طور کامل سنتی است و نه به طور کامل مدرن؛ وضعیت ما نه این است و نه آن؛ وضعیت ما هم این است و هم آن؛ وضعیت ما نه دیگر آن (سنت) است و نه هنوز این (مدرنیته). گویی گذشتۀ ما (سنت) و آیندۀ ما (مدرنیته) دو وضعیت مشخص و واضح هستند که لحظۀ حال با اتکا به گذشته و آینده توضیح داده میشود. در کتاب آمده است: «انگار ما برای دقت در چیزی که روبهرویمان است سر خود را برمیگردانیم به سمت قبل و بعد، به سمت گذشته و آینده» و از روی زمان حال میپریم. کتاب نام این مکانیزم را «تعلیق زمان حال» گذاشته و میخواهد این مکانیزم را نقد کند؛ مکانیزمی که برای توضیح وضعیت فعلی و زمان حال، اتفاقاً همین وضعیت فعلی و زمان حال را نادیده میگیرد و وضعیتهای فرضی قبل از زمان حال (سنت) و بعد از زمان حال (مدرنیته) را میکاود. حوزۀ موضوعیای که این کتاب در آن قرار میگیرد، جامعهشناسی تاریخی است. جامعهشناسی تاریخی به زبان ساده یعنی مطالعۀ روندهای تاریخی و اجتماعی که منجر به وضعیت فعلی جامعه شده است. خود کتاب پرسش اساسی خود را اینگونه معرفی میکند: «چگونه میتوان تاریخ ایران را غیرشرقشناسانه نوشت؟». اکنون با توضیحاتی که در مورد «ایدئولوژی گذار» و «مکانیزم تعلیق» دادیم، میتوان مسئلۀ این کتاب را به این صورت نوشت: چگونه میتوان تاریخ اجتماعی جامعۀ ایران را مطالعه کرد، بدون اینکه آلوده به ایدئولوژی گذار و مکانیزم تعلیق شد؟ سابقۀ ایدئولوژی گذار را میتوان تا زمان عباس میرزا عقب برد؛ زمانی که پرسید «ما چرا عقبماندهایم؟». پرسش عباس میرزا قرائت خاصی از تاریخ را پیشفرض میگیرد که گویی همۀ جوامع در یک مسیر واحد مسابقه دارند و قرار است از منزلگاههای واحدی عبور کنند؛ پس اگر ایرانِ اوایل دورۀ قاجار با فرانسۀ آن زمان متفاوت است، این نشانۀ عقبماندگی یکی از این دو کشور است. ما هنوز زیر سایۀ چنین برداشتی از تاریخ هستیم. کتاب «نامیدن تعلیق» این پرسش دویست سالۀ عباس میرزایی را شرقشناسانه میداند؛ قصد کتاب این نیست که این پرسش بزرگ را حل کند. به تعبیر دقیقتر این کتاب به دنبال برنامۀ پژوهشیای برای جامعهشناسی تاریخی انتقادی در ایران است که این پرسش را منحل کند. این کتاب از نظر من فوقالعاده است.
4
(0/1000)
1400/8/13
0