یادداشت

                باید بگم اصلا انتظار نداشتم اینجوری تموم بشه...
انتظار داشتم هم روند داستان خوب و شاد باشه هم پایانش...
یا حداقل مثل جلد های قبلی باشه.
ولی این جلد با جلد های دیگه خیلییی فرق داشت. حاضرم جلد های دیگه رو هزاران بار بخونم ولی این جلد...
من با این جلد اخگری در خاکستر احساسات مختلفی رو تجربه کردم...خندیدم، هیجان زده شدم، گریه و بغض کردم، متحیر و شگفت زده شدم، دقیقا مثل جلد های قبلی...ولی همون طور که این جلد شادی ها و خنده های بیشتری نسبت به جلد های قبل داشت، گریه و بغض های خیلیییی بیشتری هم داشت...
شادی ها و خنده هایی که الان دیگه برای من به بغض و گریه تبدیل شدن...
خلاصه اینکه دوست دارم هزاران بار این مجموعه رو بخونم اما فقط سه جلد اولش رو...فکر نمی کنم دیگه دوست داشته باشم سراغ این جلدش بیام؛ حتی سراغ قسمت های قشنگ، خنده دار، شاد و عاشقانه ش...چون می دونم بیشتر از اینکه این احساسات رو تجربه کنم، بغض میکنم.
پایانش خیلی بد نبود؛ ولی خیلییییی دوست داشتم بهتر از این بشه...شاد تر از این تموم بشه...شاد برای همه شون...بدون هیچ دلتنگیی...بدون هیچ افسوسی...
ولی متاسفانه از چنین پایان خوشی خبری نبود!
        

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.