یادداشت معصومه

معصومه

معصومه

1403/11/23

        حس و حالی که این کتاب داره باعث میشه مدام به زندگی خودت نگاه کنی و فکر کنی چه چیزی تو زندگی من هست که ممکنه بعد از دست دادنش انقدر احساس سردرگمی و گیجی داشته باشی؟
عزیزای که تو زندگی داری و اغلب اوقات به خاطر عادتی که تو زندگی داری بهشون بی توجهی ممکنه در یک لحظه به بزرگ ترین حسرتت تبدیل بشه.
سبک کتاب طوری بود که احساس میکنی با تک تک موقعیت هاش آشنایی و شاید حتی یکی دو بار تو زندگی باهاش رو به رو شدی.
نقش اصلی داستان که شامل مادر خانواده میشه با احساس قوی مادرانه حجم بیشتر مسئولیت های زندگی رو به عهده میگیره.
شاید بشه گفت از وقتی که با همسرش ازدواج میکنه خودش رو فراموش میکنه و حتی برای همسرش هم مادری میکنه تا زمانی که کم کم چیزی از خودش باقی نمیمونه و این داستان رو بیشتر احساسی میکنه چون موضوعیه که تو جامعه ما خیلی دیده میشه.
این داستان هم غمگین بود هم واقعی بود و هم میشد ازش گاهی اوقات درس گرفت.
چون از جهات مختلف و از دیدگاه های مختلف داستان توضیح داده میشه پس میشه از جهات مختلفی هم بهش نگاه کرد و برسیش کرد چون کاملا با داستان زندگی افراد و حسرت هاشون سر و کار داره.
در کل ‌کتاب دوست داشتنی بود و در آخر ممنون از نشر دانش آفرین که به این قشنگی ترجمه این کتاب خوب رو انجام داد.
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.