یادداشت سینا مرتضی قلی

                "همه"  داستان جوانی ست به نام "آیدین"  که پس از پرسه زدن های بی هدف در  مسیرهای  زندگی،تصادفا همسو با رشته تحصیلی اش،در معدنی شغل می  یابد و تصادفا در شبی خواهان دختری می شود.مدتی بعد پدر نامزدش در تصادفی  به کما می رود.این تصادفات  مسیر زندگی آیدین را دستخوش تحولاتی می کند.همزمان در جهت کشف علت تصادف و چگونگی آن،سوالاتی از گذشته خانواده خود او نیز که تا کنون بی جواب مانده اند از هزارتوی  زندگی اش سر برون می آورند و آیدین را ملزم به یافتن پاسخ می کنند...
در خلال داستان ،خُرده داستان‌هایی نیز هست که همراستا با هدف داستان است.(مثل پارکور کاری که دست به خودکشی  زده است)
آیدین نهایتا دست از یافتن پاسخ معمای تصادف می کشد و سوالات  را به حال خود رها می کند.چرا که مطمئن نیست توان تاب آوری در قبال کشف حقیقت را داشته باشد.همانطور که پارکور کار در مقابل کشف حقیقت،توان از دست داد و دست به خود کشی زد...
"همه" داستان جستجوی حقیقت است...داستان گذر از پرده ظواهر و  یافتن حقیقت ناب در پس  آن پرده است....داستان بازگشت به اصل و ریشه است...بازگشت از هر مسیر اشتباه است حتی اگر طولانی رفته باشی....داستان دیدن نادیدنی ها در حین دیدن دیدنی هاست،چرا که گاهی آنچه که نیست،از آنچه که هست،مهم تر است..."همه" سنجش تحمل دانستن حقیقت است...
رمان کوتاه همه دو داستان در دل خود  دارد،یکی همان ظاهر داستان است و دیگری که غایت و هدف داستان است در باطن داستان نهفته است.فهمیدنش کمی نکته بینی و باریک بینی می خواهد.همه،سرشار از نمادهاست.از نام هاي شخصیت ها بگیر تا  معدن و درخت و شکار و ...در این باب  بسیار می توان سخن گفت...
در ظاهر داستان کمی پراکنده گویی به چشم می خورد که البته من دوستش داشتم.خواننده را به چالش می کشد.باید هر کلمه و جمله را بقاپی، وگرنه از دستت درمی رود.کلمات و جملات  کاملا در خدمت داستان هستند.گاهی به نظر می رسد نویسنده  در توضیحات ،کمی خسّت به خرج داده.کمی باید صبور باشی تا داستان دستت بیاید.دستت که آمد،تو را با خودش می برد.
به نظرم "همه" ، با این تکنیک جدید روایت ،ارزش خواندن دارد.  
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.