یادداشت محمد فائزی فرد

                ویژگی خوبش، تأکید بر نثره. هر چند موفقیت صددرصدی در نثری که می خواد بهش برسه نداره اما خب همین تلاش و همین کیفیت هم چیز بدی نیست.
اما دو ویژگی بد هم داره اثر. اول اینکه داستان دو بخش مجزاش رو، اتفاقات زمان حال و خاطره‌ی اساطیری ازلی(خواب) رو با آب دهن به هم چسبونده. اصولا ربطی به هم ندارن و به‌زور با دو تا خبر در اخبار سعی کرده این‌ها رو به هم ربط بده که ذره‌ای موفق نیست.

مورد دوم اینه که توصیف‌های شاعرانه و خوابگون تمام کتاب رو تسخیر کردن و رسماً کتاب یک دلنوشته‌ی شاعرانه است که شاید در سوگ خواهری واقعی نوشته شده و اصولا ارزش داستانی نداره.

معدود دیالوگ‌های داستان هم یک‌سره بیان نادقیق و بی‌ظرافت ماجرای کاوه و ضحاکه.

خلاصه که از خوندنش خوشحال نیستم و راستش نیمه‌ی دوم کتاب رو چند خط در میون خوندم تا زودتر تموم شه.
        
(0/1000)

نظرات

چه نظر صادقانه‌ای :)
1
نظر لطف شماست.