یادداشت فاطمه معروفی
1403/10/16
کتاب «بادبادکباز» داستان جالب و پر از احساساتی است که خیلی از ما میتونیم باهاش ارتباط برقرار کنیم. داستان درباره دو پسر به اسمهای امیر و حسن در افغانستانه. امیر پسر یه خانوادهی پولدار و حسن پسر نوکر همین خانواده است. از همون ابتدا دوستی این دو تا خیلی عمیق و خاصه، ولی در عین حال پیچیده هم هست. یه اشتباه از طرف امیر باعث میشه که سرنوشت هردوشون تغییر کنه و بعدها درگیر جنگ و مهاجرت بشن. اما این کتاب فقط یه داستان ساده نیست. بیشتر از هر چیزی، درباره احساسات پیچیدهی انسانیه. مثل ترس، احساس گناه، شجاعت و البته رستگاری. امیر همیشه از اون اشتباهات گذشتهاش عذاب میکشه و تلاش میکنه تا جبرانشون کنه. همین مسیر، پر از درد و رنج و البته لحظات قشنگیه که در نهایت به آرامش میرسه. این کتاب پر از اتفاقات تاریخی و اجتماعی افغانستانه که با زندگی شخصیتها گره خورده. اما نکتهی جالب اینه که در نهایت به ما نشون میده که چطور میشه از اشتباهات گذشته درس گرفت و اونها رو جبران کرد. با این که داستان تلخ و دردناک به نظر میرسه، در نهایت یک پیام امیدوارکننده داره: هیچوقت برای تغییر دیر نیست و همیشه فرصت برای بخشش و رستگاری وجود داره. اگه دنبال کتابی هستید که هم عمیق باشه و هم احساسات واقعی رو بشه توش پیدا کرد، «بادبادکباز» یکی از همون کتابهاست.
(0/1000)
نظرات
1403/10/21
داستان غم انگیزناک و قشنگیه واقعا، حسرت میخوری از جهل ادمیت، ممنونم عزیزم🌿♥️
1
فاطمه معروفی
1403/10/16
3