یادداشت
1401/7/13
محاصرۀ سنگین و کامل تروریستهای تکفیری در دو روستای شیعهنشین «کفریا» و «الفوعه» که ساکنانش مردم عادی و زنان و کودکان بیدفاع بودند. ثبت خاطراتی بین مرگ و زندگی و لحظات دستوپنجه نرم کردن با گرسنگی و مرگ مردمی که یکباره با سقوط ادلب به محاصره افتاده بودند و حالا گذران زندگی برای آنها دیگر شبیه سابق نبود. آنچه جهان خارج از الفوعه و کفریا از این محاصره سنگین سهساله میدانند چیزی جز کلیات نیست و تقریباً میتوان گفت تنها نوشتههایی که از جزئیات محاصرۀ سهسالۀ این دو منطقۀ شیعهنشین وجود دارد، همین روزنوشتهاست. یادداشتهایی که جزئیات و لحظهبهلحظۀ بیم و امید این مردم را مجسم میکند و مظلومیت شیعه را روایت میکند. بخشی از کتاب پانصد صندلی خالی: من شهروندی از الفوعه هستم و حالا دارم سریالی از نا امیدی های مردم را بازی میکنم. نا امیدی های پشت سر هم. نا امیدی های پی در پی و حالا بزرگترین نا امیدی من، نا امیدی از آب و نان نیست، من از آدم ها نا امیدم...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.