یادداشت علیرضا نوریان
نکتهای که در مورد جلد اول کتاب نوشتم به جای خود. در این کتاب چند خانم در کنار روحالله جوان معرفی شدهاند. نمیدانم تاریخ هستند یا قصه. یکیشان دانا است و شیرزن، یکی دیگر دانا است و مهربان و دیگری دانا و دانا. یعنی نویسنده، خانمها را شیرزن، دانا و مهربان میپسندد. خب اشکالی ندارد که آدم، دنیا را کاملا خیالی و بیارتباط با دنیای واقع بنویسد. به نظرم ترویج این اندیشه که «شیرزن» و «عاقلهزن» بودن خوب است، دردی از دردهای جامعه دوا نمیکند و شاید حتی دردهایی را هم بیافزاید. ارزش و اهمیت «مادر» و «مهربان» بودن اما در جامعه گفته نمیشود، انگار که «دانا» و «شجاع» بودن مهمتر باشد.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.