یادداشت Anahita

Anahita

1401/04/27

                از اون جایی که این کتاب یجورایی جزو کتاب های زرد محسوب میشه و خیلی ها از خوندنش پشیمون هستن ،اول میخوام از جذابیت های کتاب صحبت کنم.
کتاب از نظر من ایده و نگاه متفاوت و جالبی داشت و فضاسازی چنین دنیایی در آینده برای من دور از ذهن نبود پس خیلی راحت با موضوعش ارتباط برقرار کردم.
نکته مثبت بعدی کتاب استفاده از شخصیت های برجسته مثل مرلین مونرو و ونسان ونگوک بود که تو دنیای واقعی هم از افسردگی و یا شاید بیماری روانی رنج می‌بردن(اطلاعات  خیلی دقیقی از زندگینامه این افراد ندارم) که باعث شد به راحتی بتونم با شخصیت ها ارتباط برقرار کنم و منو ترغیب به خوندن ادامه داستان کرد.
نکته جذاب دیگه داستان وجود فضای تاریک و طنز تلخی هست که کتاب با این قلم نوشته شده .
اما متاسفانه این کتاب ضعف هایی هم داره.
مهم ترین ضعف داستان از نظر من کوتاهی کتاب و شخصیت پردازی ضعیف بود. چنین کتابی که قصد داره راجع به موضوع به این مهمی صحبت کنه باید توضیح بیشتری بده و شخصیت پردازی قوی تری انجام بده ، شاید اگر اینطور بود پایان داستان برای ما قابل قبول تر میشد.
ضعف دیگه ای که وجود داره مربوط به روند داستان هست.هر چه داستان پیش میره از جذابیت و طنز تلخ اما جالب کتاب کم میشه و داستان روند یکنواخت و قابل پیش بینی ای رو به خودش میگیره.
و نکته آخر پایان داستان هست که من انتظار پایان قوی تری برای چنین کتابی داشتم صرف نظر از غافلگیر کننده بودن یا نبودنش ،پایان داستان باید جور دیگه ای رقم می‌خورد.
درکل کتاب سرگرم کننده ای بود اما نباید کتاب رو با یک دید روانشناسانه خوند و انتظار داشت که باعث تغییر دیدگاه ما نسبت به زندگی و مرگ بشه.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.