یادداشت zahra shams

zahra shams

1401/02/10

                می دانی زندگی همیشه بر طبق میل و مراد تو نمی گردد و شاید روزی در لحظه ای خود واقعی تو را نمایان کند،باطنی را که آن را باور نداشته ای و با برملا شدن ان بسیار متعجب خواهی شد اما این جهان با کسی تعارف ندارد و به کار خود ادامه خواهد داد...
سوفی برعکس تمامی کودکان گاوالدان همیشه ارزوی دزدیده شدن را داشت و هرشب خودش را با خواستگار ها و شاهزاده اش در خواب می دید و تاج و لباس فاخر و بلندش را تصور می کرد اما چه کسی می توانست باور کند که او یک......

این بار پیشنهاد نمی کنم که این کتاب را بخوانید ، می گویم باید این کتاب را بخوانید بایدِ بایدِ باید
چون اگر این کتاب بی همتا و زیبا را نخوانید قطعا یکی از زیبایی ها و شگفتی های دنیای داستان ها را از دست داده اید
کتاب دیوید کاپرفیلد را به یاد دارید که چقدر زیبا بود ؟ زیبایی آن را هزار برابر کنید تا به کتاب خوب های بد بد های خوب برسید.
قطعا برایتان سوال شده که دلیل این همه جذابیت و زیبایی چیست؟ حق دارید الان برایتان می گویم:
اولین نکته اسم کتاب.
هر خواننده ای زمانی که می خواهد کتابی را خریداری کند در دید اول به دونکته توجه می کند نام کتاب و طراحی جلد.موضوعی که می خواهم در این بخش به ان اشاره کنم اسم کتاب است.انقدر این اسم آمیخته از خلاقیت و جذابیت است که خواننده را وادار به خریداری آن می کند.این اسم از آن نوعی ست که ذهن خواننده را به خود مشغول می کند در واقع میشه گفت که کاملا معمایی و پیچیده ست.قطعا اگر نویسنده اسم کتاب را سوفی و آگاتا می ذاشت این درصد از کشش و توجه را نداشت.
دوم اینکه انقدر این کتاب زیبایی و گیرایی دارد که بعد از خواند جمله ی اول نمی توانید آن را زمین بگذارید حتی همین جمله ی اول:سوفی تمام عمرش آرزو داشت که دزدیده شود.
بعد از خواندن این جمله سوالات بسیاری در ذهن خواننده ایجاد می شود ، چرا سوفی همچین آرزویی داشت؟آیا او زندگی سختی دارد؟توسط چه کسی دزدیده شود و ... که برای رسیدن به پاسخ این سوالات نیاز به خواندن ادامه ی داستان است.
این موضوع هوش و استعداد و زیرکی نویسنده را نشان می دهد که با جمله ی اول کتابش خواننده را وادار به خواندن آن تا انتها می کند.
تیتر های هر بخش می شد گفت که یک آغازی برای ماجرای ان فصل بود، یعنی خواننده می توانست پس از خواندن تیتر همراهی بهتری با داستان داشته باشد و بیشتر متوجه ان شود و زمانی که ما تیتر ها را می خواندیم می توانستیم یک تصوری از داستان را در پس ذهنمان داشته باشیم .(مثال:ساحره ی والا مقام،سه جادوگر اتاق 66،کاملا شرور و ...)
شخصیت پردازی این کتاب نیز فوق العاده ست و در اکثر قسمت های کتاب اطلاعات خیلی زیبا به خواننده منتقل می شدند و اصلا حالت پرتابی نداشتند، مثال:بابا اگر من بیشتر از نه ساعت بخوام چشمانم پف می کنند) در این قسمت ما میتوانیم کاملا متوجه بشویم که ظاهر برای سوفی اهمیت بسیاری دارد.
درکل در داستان های تخیلی خلاقیت فروان و زیبایی به کار رفته که در این کتاب هم این اتفاق افتاده بود و مثال بارز آن را می شد در طلسم ها و کلاس هایی که برای دانش آموزان برگزار می شد دید و  یا نامی که برای دو گروه خوب ها و بدها انتخاب شده بود هرگز ها و همیشه ها ،کلا به نظرم انقدر این خلاقیت و تخیل خوب و فوق العاده بود که قابل گفتن نیست 

نقاط اوج و ناگهانی کتاب عالی بود مثل ان زمانی که آگاتا و سوفی رو دزدیدن و برخلاف تصور اکثر خواننده ها سوفی به بخش هرگز ها رفت و آگاتا به بخش همیشه ها.
مقدار تلاش و زمانی که نویسنده برای نوشتن این کتاب صرف کرده بود را واقعا می شد متوجه شد ، می شود گفت یکی از مثال های این بخش انتخاب اسامی کتبی بود که در کتاب نام آنها امده بود(گول زدن یتیمان،چرا تبهکاران شکست می خورند و یا اشتباه رایج ساحره ها)
بخش هایی در کتاب وجود داشت که واقعا جذاب بودن دلیل این جذابیت هم ربط دادن موضوع به داستان های معروف بود(مثال : اگر در مدرسه خوب تلاش می کردند و معدل خوبی کسب می کردند پرنسس می شدند،سیندرلا و یا زیبای خفته هم در این مدرسه توانسته بودند معدل خوب کسب کنند بنابراین تبدیل به پرنسس شده بودند)
 
در آخر  انقدر این کتاب خوب و غیرقابل تصور است که من نکته ی منفی ای در ان ندیدم و اگر هم نکته ای وجود داشته بود انقدر غرق در این داستان زیبا شده بودم که متوجه آن نشدم و اصلی ترین نکته ای که جذابیت این کتاب را برای من بالا برد خلاقیت به کار رفته در هر صفحه و هر خط و هر جمله بود.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.