یادداشت

مهمان مامان (داستان بلند)
        مرادی‌کرمانی را از "شما که غریبه نیستید" بیشتر و بهتر می‌شناسم. همان یک کتاب که موقع نوجوانیم خواندم، مرا وصل زبان ساده و دنیای صمیمیش کرد. باقی داستان‌هاش (که به لطف تلویزیون باهاشان آشناییم) هم همین ویژگی را دارند. یک جورهایی من را یاد سریال‌های عطاران می‌اندازند. موقعیت داستان معمولا خیلی عجیب و پیچیده نیست؛ مثل همین "مهمان مامان" یک اتفاق ساده و دم‌دستی است. هنر مرادی کرمانی است که از همین موقعیت ساده و دم دستی جوری با جزئیات حرف بزند که هزار و یک قصه دیگر توش بچپاند. روایت‌های بدیعی با شخصیت‌سازی‌هاش به آدم می‌دهد که خواننده فکر می‌کند آن موقعیت را در حد چند دقیقه و ساعت زندگی کرده. کتاب را که می‌بندی، می‌بینی هم دلت برای پیری و تنهایی مش مریم سوخته، هم به قد رشید و جان سختی‌کشیده جناب سرهنگ افتخار کرده‌ای و هم به واسطه ناپختگی و شرم و ادب عروس با او فاصله‌ات را حفظ کرده‌ای و فهمیده‌ای باید مثل همسایه‌ها، یواشکی از پشت پرده دیدش بزنی. مرادی‌کرمانی شخصیت‌های اصیلی را دقیق و درست ساخته و پرداخته. به نظرم لطف کل این داستان بلند، به همین شخصیت‌ها و قصه‌‌ی زندگیشان است.
      
994

40

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.