یادداشت سیدحسین موسوی

                خب اینبار یک تغییر داشتیم
ماجرا از زبان جادوگر قاتل شروع شد و داستان‌هایی که سر سر فیند متحمل میشه 🙃 چی گفتم 🫠😁

خب ماجرا با ی کشت و کشتار شروع میشه و البته ی عضو جدید هم توسط گریملکین به ماجرا افزوده میشه و البته یک حادثه خارق العاده میفته و اون مسموم شدن این جادوگر هست که بالاخره به کمک شاگرد جادوگر به پیش اگنس منتقل شد ولی اون نیز.....

ماجرا بازم بیخ پیدا میکنه تا برج ملکین که خون آشام ها بهش اجازه ورود میدن و خب تازه اول بزن بزن ها بود و کلی سرگرم میشید ولی خب اینجا هم ی تراژدی داریم و اونم خداحافظی کردن باااا..... 🥲😁

خب بالاخره دوباره پای مادر تام به ماجرا باز میشه ولی حقیقتش از شنیدن شرایط نابودی فیند و این که تام باید کسی رو که بیشتر از همه دوست داره قربانی کنه مو به تن سیخ شد و واقعا با روح و روان آدم بازی می‌کرد این ماجرا 🫠🫠🥲🥲

خلاصه ماجرای این داستان حسابی میخکوبتون میکنه و به نوبت احساسات مختلفتونو رو مورد عنایت قرار میده،

البته اینم بگم در قسمت دوم ماجرا اتفاقاتی میفته که اصلا کسی فکرشو نمی‌کرد، حتی اینجانب 😁😁
باور کنید فک کردم استادش کیشته شده 🥲🥲
ولی خب با ناباوری....
این که تام با شجاعت روبروی ماجرا ایستاد واقعا ایستاد هم به زیبایی کار افزوده بود ولی خب خوب حسابشونو گذاشت کف دستشون،

در آخر کار هم اصن فک نمی‌کردم که غول مرحله آخر اونجوری...... برید دیگه
برید شروعش کنید 🙃😁😁
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.