یادداشت پرنیان صادقی
1403/6/28
داستان درباره تنها دخترِ منشیِ دربار اتریش، بنام ماریاست که از ۳ سالگی نابینا شده است.با این حال پیانیست بسیار ماهری ست. پدر ماریا اما از وضعیت جسمانی دخترش راضی نیست و برای بهبود او از ”فرانتز آنتوان مسمر“ یکی از مدعیان هیپنوتیزم درمانی درخواست کمک میکند..... ضمن اینکه داستان ریشه های روانشناسی و روانکاوی دارد و خواننده را با مغناطیسم درمانی آشنا میکند، نکته قابل تامل داستان تناقضی است که به زیبایی از زبان ماریا روایت میشود. آنجا که وقتی انسان به مهمترین آرزویش می رسد و پشیمان میشود!!!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.