یادداشت kimiyafard
1403/11/1
پایان منطقی و خوبی داشت. به نظرم اول و آخر داستان خوب بود اما روی داستان بیشتر از اینا می بایست کار می شد. من کشته شدم تا آخرش رسیدم. بعضی جاها اینقدر اطناب داستان و توصیفات زیاد و غیر ضروری بود که سرسری رد کردم. بگذریم از ،ظلمی که در حق یک دختر اهل دنیای خیالی آخرالزمانی میشه رو ما داریم با گوشت و پوست و خونمون تجربه اش میکنیم. در کل بیس داستان خوب بود اما من شاخه گیری داستان رو نپسندیدم. گره داستان برای من خیلی زود در یک سوم داستان کامل باز شد و داستان برام لو رفت. نویسنده می بایست یا شخصیت داستان رو باهوش تر نشون بده یا کلید های گره داستان رو دیرتر دست ما بدهد. پنجشنبه ۱۹ آبان ساعت ۱۲.۲۲ بامداد خسته و سرمازده در مکان همیشگی تخت همیشه سبزم
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.