یادداشت کتابخوار اکسوپلنت

                کتابی پر از سخاوت و امید.
پس‌از گذراندن پنج‌سال زندان برای یک اشتباه بسیار ناراحت‌کننده " کِنا " به شهری بازمی‌گردد که همه چیزش را در آنجا از دست داده؛ به امید اینکه دوباره کنار دختر چهار ساله‌اش باشد. اما همه مخالف این دیدار دوباره هستند به‌جز لجر!
احساسات بین شخصیت‌ها خیلی عمیق و زیبا بیان شده، بنظرم شخصیت پردازی‌ها واقعا بی نظیر بود و قلم نویسنده آدم رو تو دل داستان میبره.
رابطه‌ی مادر و فرزندی این کتاب و ارجحیت آن بر هرچیز دیگری برای من جذاب و قابل درک بود.
حس می‌کنم تعداد اشک‌هایی که جدیدا برای کتاب‌ها می‌ریزم از دستم خارج شده و " یاد او" قطعا کتابی بود که تعداد زیادی از اشک‌هایم را به خودش اختصاص داده بود.
از نقاط‌ضعف کتاب این بود که پایان داستان به طرز واضحی قابل حدس بود ولی بااین‌حال اصلا خسته کننده تلقی نمی‌شد.
کتاب به شدت سانسور شده بود ولی بنظرم به‌طوری نبود که مخاطب متوجه سانسور شدن آن قسمت نشود.
و در آخر اگر طرفدار کتاب‌های عاشقانه هستید، برای خواندن این کتاب لحظه‌ای درنگ نکنید.
        
(0/1000)

نظرات

امید ابد

1403/03/07

هوور اخر داستان کتاباش معمولا بد تموم میکنه