یادداشت zahra shams

zahra shams

1401/02/10

                من اما او:

هر گمشده ای شاید روزی پیدا شود.دیر یا زود، نزدیک یا دور، پیدا می شود.بستگی به تلاشی دارد که برای پیدا کردن آن می کنی.گاهی گمشده ات یک عروسک قابل جایگزین است و گاهی گمشده ات یک خواهر…

همه چیز از یک تلفن ناگهانی و خبر مرگ اسکارلت شروع می شود، مرگی که برای دیگران اهمیتی نداشت اما برای آیوی حادثه ای مرگبار بود و حالا دختر آرامی که باید در جلد دانش آموزی شیطان و سرکش ظاهر شود و نشانه هایی که به دنبال خود خبر های جدیدی دارند…

اول از هر چیز این نکته را میگویم که اگر حوصله نداشتید و ادامه ی متن را نخواندید حداقل حرفم را زده باشم.یک روز در مرور کتاب ناهمتای هری پاتر گفتم که اگر آن را نخوانید نصف عمرتان را تباه کرده اید، حالا می گویم که اگر این کتاب را نیز نخوانید نصف دیگر عمرتان را به دست تباهی و نابودی سپرده اید.پس غفلت نکنید و اجازه دهید کتاب های بی نظیری همچون اسکارلت و آیوی، هری پاتر و … به زندگیتان رنگ جدیدی بدهند.

همانطور که می دانید، ژانر این کتاب، معمایی و ماجراجویی ست.پس اگر به دنبال هیجان و ترشح آدرنالین هستید این کتاب را بخوانید، زیرا نویسنده انقدر زیبا و خوب سرنخ ها را به یکدیگر وصل کرده و معما بوجود آورده که خواننده از شدت قدرت این جاذبه نمی تواند کتاب را زمین بگذارد و آن را ادامه ندهد.حتی تا آخرین خط داستان نیز همان حجم هیجان وجود دارد و باز هم خواننده را وادار به خواندن جلد دوم می کند و نوشتن چنین متنی واقعا نیاز به تبحر و استعداد دارد:))

خب، قطعا مهم ترین عوامل در کتابی با ژانر معمایی، ترسیم دقیق شخصیت ها و صحنه ها و اتصال درست سرنخ ها به یکدیگر است که خانم کلورلی از پس تمامی این موارد به بهترین شکل ممکن بر آمده است.انقدر صحنه ها به خوبی و درستی ترسیم شده بودند که بعد از خواندن کتاب من در ذهنم تصویر دقیق مدرسه روک وود را داشتم، می دانستم سالن پاتیناژ چگونه است و هزاران صحنه ی دیگر که با جزئیات پردازی نویسنده توانسته بودم آن را در ذهنم ترسیم کنم.

شخصیت پردازی هم به میزان لازم انجام شده بود. خواننده از هر شخصیت پیشینه ای در ذهنش داشت و می دانست که او چطور رفتار می کند و در کل چه شخصیتی دارد.برای مثال ما می دانستیم که آیوی برعکس خواهر دوقلویش شخصیتی کاملا آرام و گوشه گیری دارد و سعی میکند تا از هر حادثه و دعوایی دوری کند.بنظرم وقتی نویسنده ای بتواند صحنه ها را به درستی ترسیم کند، در شخصیت پردازی نیز می تواند موفق باشد.البته نه همیشه و همه کس اما اکثرا همینطور است.

مورد دیگر در کتاب های کلورلی، زاویه ی دید است.در جلد اول تمام داستان از دید آیوی روایت می شود و بنظرم زاویه ی دید کاملا مناسبی است.اما از جلد های بعد یک فصل توسط آیوی و فصل دیگر توسط اسکارلت بازگو می شود که این تفاوت دید جذابیت بسیاری دارد و توانایی بالایی نیز می خواهد و از نظرم باعث می شود تا خواننده دقت بیشتری هنگام خواندن داستان داشته باشد، زیرا اگر پیوسته داستان را دنبال نکند روایتگر داستان را گم می کند و گیج می شود.

از نظرم وقتی کتابی چند جلدی ست، این اطمینان را به خواننده می دهد که برای آن زحمت بسیاری کشیده و فقط متنی با چند کلمه ننوشته بلکه ماه ها و سال ها در رابطه با آن فکر کرده است.در این مجموعه نیز همین موضوع به چشم می خورد.هر جلد از جلد بعدی جذاب تر و بهتر نوشته شده است و کاملا پیشرفت نویسنده در آن به چشم  میخورد و نکته ی مهم اینکه، هر جلد همان  سرنخ ها هیجان ها و شگفتی ها را دارد و نویسنده در این روند جزئیاتی را اضافه می کند که متصل به فصل قبل بوده و نوشتن صحیح این چرخه اهمیت بسیاری دارد.

و نکته ی آخر پایان داستان های مجموعه اسکارلت و آیوی ست. پایان هر جلد مخصوصا جلد آخر بی نظیر است.نه سوالی در ذهن خواننده و نه موضوعی ناتمام باقی مانده و نکته ای که برایم خیلی جذاب بود این بود که حتی صفحه ی آخر داستان نیز قلاب داشت، شاید این جمله در جهان نگارشی معنای درستی نداشته باشد اما از نظرم خط آخر قلاب جلد بعدی بود و این مورد را دوست داشتم:)

و بعد از این پاراگراف ها باید گفت که کتاب ها نقش مهمی در زندگی ما دارند و خواندن کتاب های بی نظیر و تکی در این جهان همچون اسکارلت و آیوی زحمتی ندارد که هیچ بلکه تمام سود و زیباییش برای شماست، شمایی که این کتاب را نمی خوانید و پشت گوش می اندازیدش، پس بخوانیدش.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.