یادداشت maryam torabi
1403/7/27
نادر ابراهیمی از آن شخصیتهای کاریزماتیکی است که در عکس خود یک آدم به شدت جدی و فرهیخته را نشان می دهد اما وقتی او را به واسطهی کتابهایش بیشتر میشناسی و به او نزدیکتر میشوی و به عبارتی ضمیر درونی او را میخوانی میبینی او هم مثل دیگر آدمها در دوران عمر خودش گاه خطا کرده، گاه به بنبست رسیده، برخلاف دیگر مردهای این کره خاکی احساساتش را با گریه نشان داده و گاه چنان مشکلات بر جسم و قلب او سنگینی کرده که از روی شرمساری حتی روی رفتن به خانه را نداشته تا به بستگان خود بگوید اینبار هم نه! اینبار هم نشد! این شغل هم نه! بسیاری از ما آدمها در دوران زندگی خود بلاخره گذرمان به آگهی های استخدام خورده و مجبور شدیم آن منی که سرشار از فیس و افاده است رو کنار گذاشته و متواضعانه از کسی بخواهیم برای ما کاری جور کند یا بخواهیم که این کار را به ما بدهد. این کتاب میتواند برای تکتک ما یادآور آن روزها را زنده کند یا حتی راهی باشد برای اینکه دل و جرئت پیدا کنیم و به دنبال کار بگردیم. خواندن آثار نادر ابراهیمی تو را تشنه و تشنه و تشنهتر میکند مثل زمانی که بخواهی از آب شور دریا بنوشی و میبینی که نهتنها عطش تو کم نشد که بیشترم شد.
(0/1000)
نظرات
1403/7/27
برا من انگار راننده های تریلی میمونه تصویرش یا این عزیزانی که تازه از حبس برگشتن
1
0
1403/7/28
میتونید از این دو جلدی ابن مشغله و ابو المشاغل شروع کنید (من هنوز ابا مشاغل رو نخوندم) یا میتونید چهل نامهی کوتاه به همسرم را بخوانید بهتره اول با نثر نادر آشنا بشید
2
1403/7/29
ابوالمشاغل رو هنوز نخوندم ببینید این کتاب در مورد زمانیه که نویسنده از شغل هایی که داشته و رهاش کرده و تجربیاتش حرف زده.
0
maryam torabi
1403/7/27
1