یادداشت هادی انصاری

آفرینش در قرآن: بررسی هرمنیوتیکی تفاسیر قدیم و جدید
        هدفِ کلی کتاب «بررسی هرمنیوتیکی تفاسیر قدیم و جدید» است که با توجه به گستردگیِ موضوع، نگارنده تنها به مساله‌ی «آفرینشِ عالم» و نحوه‌ی برخوردِ مفسّران با این موضوع می‌پردازد و در این بین تحلیل، نقد و نظرِ خود را در مورد هریک از آنها بیان می‌کند. 
در بخش کلیات، مختصر و مفید، به بیان روندِ شکل‌گیریِ تفسیرِ قرآن، گونه‌های تفسیر و همین طور معرفی مکتبِ تفسیر‌ی‌ای به نام «مکتب ادبی» می‌پردازد که در عین اختصار گویا و سودمند است. 
بیانِ بدونِ پیچیدگی و البتّه دقیقِ نویسنده موجب شده است تا توضیحاتِ این بخش برای کسانی که کمتر با مقوله‌ی هرمنوتیک آشنا هستند راهگشا باشد و در عین حال دارای ظرافت‌ها و تدقیق‌هایی است که می‌تواند برای مخاطبان تخصصی‌تر سودمند باشد. 
نگارنده برای تحلیلِ نحوه‌ی مواجهه‌ی مفسران با مساله‌ی آفرینش و بررسیِ هرمنوتیکیِ این تفاسیر چهار مفسر را بر‌می‌گزیند: 
1. محمد بن جریر طبری، (تفسیر مشهور طبری). 2. فخرالدین رازی(تفسیر الکبیر). 3. طنطاوی(فی تفسیر القرآن) 4. محمدحسین طباطبایی(تفسیر المیزان). 
در فصل بعد نیز داستانِ آفرینش را در اسطوره‌ها و فرهنگ‌های مردمان پیش از قرآن بیان می‌کند. 
اما فصلِ ششم برایم جذاب‌تر از باقیِ بخش‌های کتاب بود. در این فصل - که می‌توان گفت جانِ کلام نگارنده در آن است – این است که روشِ تفسیرِ هرمنوتیکیِ قرآن با مساله‌ای مبنایی گره خورده است: 
«انتظار ما از دین». 
اگر انتظار از دین و کتاب مقدّس «ارائه‌ی اطلاعاتی در قلمرو همه‌ی علوم» باشد در نتیجه مفسّر به این صرافت خواهد افتاد که در تمامیِ عرصه‌ها سوالات خود را از دین / کتاب مقدّس بپرسد. که هم در الهیّات مسیحی و هم در الهیّات اسلامی مسبوق به سابقه است. 
اما اگر انتظار از دین انتظاری باشد متناسب با اهدافِ معنویِ دین در نتیجه اگر هر آنچه دین / کتاب مقدّس به عنوان داده‌های علمی بیان کرده باشد چه با علم سازگار باشد و چه نباشد مساله‌ی مهمّی نخواهد بود. بلکه آنچه مهم است تاثیر این داده‌ها در «روح و روان مومنان» و کارکرد آن در زندگیِ فردی و اجتماعیِ آنان است. لذا در این نوع نگاه مفسر از موضعِ دفاعِ بی‌چون و چرا از آموزه‌های «علمیِ» کتابِ مقدّس خارج خواهد شد. 
نگارنده بیان می‌کند که از بیانِ مفسرانِ آیاتِ آفرینش می‌توان دریافت که اطلاعاتِ علمیِ ارائه شده در قرآن اطلاعاتی است که برای مخاطبانِ زمانِ نزولِ قرآن آشنا بوده است و اساسا قرآن در مقامِ بیانِ واقعیّاتِ علمی نبوده است. بلکه دغدغه‌ی اصلی قرآن «نفی شرک، اعتقاد به الله، مدبّر بودن، خالق بودن و شایسته‌ی پرستش بودنِ او» و مسائلی از این دست است. اهمیّتِ این مسائل در قرآن حتّی بیش از اثباتِ «وجودِ» خداوند است. چه آنکه در هیچ کجای قرآن گزاره‌ای در اثبات وجود خدا نیست اما در جای‌جای قرآن منع شرک و ظلم و کفر قابل مشاهده است. 
پاسخ به سوالاتِ مقدّری که ممکن است به ذهنِ مخاطب کتاب برسد خاصّه در بحث و فصلِ اصلیِ کتاب، متن را از فضای تک‌گویی خارج کرده است. البته گه‌گاه به واسطه‌ی استفاده از جملات بلند فعل یکی از جملات از قلم می‌افتاد. 
از خواندنِ این کتاب بسیار لذت بردم. 
      

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.