یادداشت ایمان نریمانی

                هر پایانی آغاز هم هست، فقط در این لحظه این را نمی دانیم.

داستان کتاب درباره ادی، سرباز کهنه کار و سرپرست تعمیرکاران شهربازی رابی پیر است که در 83 سالگی و درحالی که قصد نجات جان کودکی را دارد، در اثر یک سانحه در شهربازی می‌میرد.

مرگ پایان کار ادی نیست و او قبل از رفتن به بهشت باید با پنج نفر تاثیرگذار در زندگی اش ملاقات کند و پشت پرده ای از آنچه که در زندگی اش رخ داده را بداند. او در هر ملاقات از بخشی از زندگیش آگاه می‌شود و پاسخ سؤالاتی که در طول زندگی همیشه با او بوده‌است را پیدا می‌کند. در واقع هر چه که در کتاب پیش میریم قطعه های پازل زندگی ادی به هم میچسبند و حقیقت وقایع زندگی آشکار می شود.

ادی هم مثل خیلی از ما فکر می کند که در زندگی آدم مهمی نبوده و هیچ اثری در دنیا نداشته اما در واقعا زندگی معمولی ادی و کار های عادی که در زندگی انجام داده اثرات مهمی در زندگی دیگران گذاشته است. در واقع همونطور که در خود کتاب بیان شده، هیچ چیز در زندگی اتفاقی نیست، زندگی همه ما مثل دانه های تسبیح به هم وصل است و اعمال ما روی زندگی همدیگر تاثیر دارند.

میچ آلبوم معتقد است که بهشت انسان زمانیست که انسان از حقیقت آنچه که در زندگی بر او گذشته مطلع و اتفاقات زندگی برایش قابل توجیه شود؛ چرا که آنوقت می تواند به آرامش برسد و این آرامش یعنی بهشت.
ادی در طول زندگیش هیچ وقت نتوانست از پدرش متنفر نباشد و او را مقصر خیلی از مشکلات زندگی اش می دانست. همیشه حتی بعد از مرگ پدرش این کوله بار عذاب و درگیری را با خودش حمل می کرد بدون اینکه بداند علت رفتار های پدرش چه هستند و زمانی که در بهشت متوجه علت آن رفتار ها شد، توانست پدرش را ببخشد و به نوعی به آرامش رسید و توانست بین خودش و پدرش صلح برقرار کند.

کتاب ها و قلم میچ آلبوم از نظر من معمولی هستند و نباید انتظار شاهکار را از آنها داشت. از طرفی هم کتاب آنقدر کشش و جذابیت دارد که شما را با خودش همراه کند و حرفی برای گفتن داشته باشد.

بخشی از کتاب

وقتی مطرود باشی، حتی پرتاب یه سنگ هم به تو میتونه باعث خوشحالیت بشه.

گاهی وقتا وقتی چیز ارزشمندی رو فدا میکنی، در واقع اونو از دست نمیدی، فقط اونو به کسی دیگه میبخشی.

نمره دقیق ترش 3.5 بود.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.