یادداشت میم صالحی فر

                انتظار داشتم با کتابی در ژانر نوجوان رو به رو بشم، اما کتاب با ذهنیت من فاصله داشت.
راوی داستان متفاوت بود! و این اولین تفاوت جالب کتاب هست که به چشمم امد.
خیلی جاها این کتاب در ذهنم با کتاب جنگی که نجاتم داد مقایسه می شد و در کل به نظرم اون کتاب بهتر امد.
هر دو  کتاب روایتگر زندگی دختری در دوران جنگ هستن که شرايط جنگی اونها رو از خانواده اشون جدا می کنه، ولی این کتاب خیلی تلخ تر و در فضای تیره و نا امید کننده تری ترسیم شده، پایان غیر منتظره اش هم تیرگی کتاب رو بیشتر رو می اورد.
قسمتی از این تلخی شاید به خاطر این باشد که این کتاب در المان نازی می گذرد و اون کتاب در انگلیس. لیزل این کتاب دلبسته خانواده ای هست که حتی در سفر هم عضوی از اون رو از دست میده، اما دختر اون کتاب از خانواده و در اصل مادرش، فراری هست. المانی که در این کتاب تصویر شده، هیتلر یا همون پیشوا رو به عنوان یک ظالم بزرگ نشان میده، ظالمی که مقصر اصلی همه اتفاقات است و خود مردم هم تشنه به خونش هستند. یهودی های المانی هم درش به شدت مورد ظلم قرار می گیرند و در اردوگاه ها و به شیوه های مختلفی شکنجه و کشته می شوند و هر ارتباطی با اون ها هم مجازات سختی به دنبال داره.
لیزلِ این کتاب تحت تاثیر جادوی کلمات قرار می گیره و مسیر زندگیش متقاوت میشه و قهرمان اون کتاب سلامتی کاملش رو به دست میاره.
(اخر نفهميدم چرا در قسمت های مختلفی از کتاب لغاتی به زبان آلمانی (بعضا بدون زیر نویس و پانویس) اورده شدن. وقتی زبان شخصیت های،کتاب در حالت کلی قراره المانی باشه، اوردن اصل بعضی لغات انتخاب مترجم بوده یا خود نویسنده؟و چه دلیلی داشته؟)

https://taaghche.com/book/24647/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D8%B2%D8%AF
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.