یادداشت زینب محمدقلی‌زاد

                میخواهم راز فال ورق یوستین گوردر را بهانه کنم تا درباره ی خیال حرف بزنم همان خیالی که موجودات خلق شده در آن هیچگاه پیر نمی شوند...
یاد جمله ی شهید مطهری می افتم که میگفتند "باید بر قوه ی خیال تسلط داشت" نمیتوانم توازن و تناسب بین این دو قضیه را برقرار کنم. اگر قرار باشد خیال را کنترل کنیم پس چگونه راز فال ورق ها نوشته شوند؟
شاید هم یک نویسنده هیچگاه نتواند یک عارف باشد و این دو خط موازی هیچگاه شکسته نشوند ...
از این حرف ها بگذریم
من همیشه گفته ام و باز هم میگویم جرات غربی ها در به وادی تخیل کشاندن و حتی به تصویر کشیدن مفاهیم فلسفی و اعتقادی قابل ستایش است حتی به غلط ... فیلم مادر آرنوفسکی را به یادآورید یا حتی دیوان محاسبات ۲۰۱۱ خاصتا در حیطه ی عشق ...
وقتی میتوان با تخیل مفهومی را ابدی کرد در ذهن مخاطب چرا که نه؟
یوستین گوردر هم تخیل‌ش را وسیله ای قرار داد برای بیان افکار فلسفی خویش آنقدر هم تاثیرگزار بوده که جملاتش در هشتگ رازفال ورق به راحتی در دسترس باشد.
ای کاش تابو ها و ترس های خود را از تخیل دور ریخته و قدم در این عالم شگفت انگیز بگذاریم و مخاطبانمان را به وجد آوریم و با آثار رئالیسیمی و ناتورالیسمی‌مان ژست روشن فکری نگیریم.
خاصتا منظورم یک نوع تخیل شهودی است پله ای بالا تر از تخیل عادی ...تخیلی که مارا به مقصودی برساند.
یوستین گوردر این کار را به نحو احسن انجام داده ...
آنجا که از نوشابه ی رنگین کمان حرف میزد که انسان را مدهوش میکند و هر ۵۲ سال به یک نفر اذن نوشیدنش داده میشود ناخودآگاه واژه ی شراب روحانی در ذهنم تداعی شد. با نوشیدن این نوشابه ی رنگین کمان هم انسان به یک یگانگی با طعم های آن و در نهایت طبیعت میرسد.
یا مثلاتعریف او از خوشبختی آنقدر ساده و ملموس بود که بعد از شنیدنش نمیتوانی احساس خوشبختی نکنی او معتقد است اگر چندیدن نسل به عقب برگردیم اجداد ما از اتفاقات بسیاری همچون بیماری ها و جنگ هاو... که مردم بسیاری از آن جان سالم به در نبرده اند پیروز درآمده اند که اکنون ما اینجا هستیم پس چرا خوشبخت نباشیم؟
در دنیای یوستین گوردر هیچ چیز تصادفی نیست حتی اینکه تو این متن را میخوانی...
این کتاب آنقدر پرنکته هست که بشود طولانی تر از این ها درباره اش نوشت اما به همین اکتفا میکنم و دعوتتان میکنم به خواندنش مخصوصا گروهی که فانتزی خوانی را میپسندند این بار کمی چالش برانگیز تخیل کنید پشیمان نخواهید شد.
خدا میداند که به سختی جملات موجود در ذهنم را به عقب میرانم تا مکتوب نشوند و بیش از این کتاب را بی مزه نکرده باشم و خود بخوانیدش.
        
(0/1000)

نظرات

روشنا

1402/08/25

در مورد اون تیکه‌ای که یوستین گردر گفته نسل‌های قبلی ما که اگه نبودن ما هم نبودیم، از مسائل بسیاری مثل جنگ و بیماری و ... جون سالم به در بردن پس چرا خوش‌بخت نباشیم؟؛ حول و حوش ۱۵ سالگی که داشتم این کتابو میخوندم، تحت تاثیر این جمله قرار گرفته بودم و برای یه عزیزی خوندمش، که بهم گفت از کجا میدونی اونایی که زنده نموندن بدبختا نبودن؟
از اون به بعد از چنین تعابیری در مسائل فلسفی یا کتاب‌های رمان خیلی سر ذوق نمیام و ترجیح میدم فیلسوف با دلیل و مدرک بحث کنه 😄
1
جالبه 😄 ولی خب منطقی هم نگاه کنیم اغلب آدم‌های ضعیف‌تر از طریق جنگ و بیماری از بین می‌رن  واین  قوی‌ترها هستن که ادامه می‌دن می‌دونم از طرفی هم معنای خوشبختی و بدبختی خیلی عام نیست ولی خب در هر حال زنده موندن خودش یک نوع خوشبختیه  حتی اگر دردناک باشه چون فرصت جدیده و میشه از دردناک بودنش کم کرد.