یادداشت نرجس رخشانی

                باید بگویم یکی از لذت بخش ترین کارهای دنیا برایم، خواندن کتاب در مترو است. دقیقا همان زمانی که اگر حواست نباشد و کاری انجام ندهی میشود وقت تلف شده. 
جلال را در مترو، میان دخترها، کودکان، خانم ها و آقایان خواندم. با هر جمله ی توصیفی اش از چهره ی انسان ها، زل میزدم به افراد درون مترو و سعی میکردم مانند او جزئیات چهره را نگاه کنم. اما نگاه تیزبین او کجا و دیدهای گذران من کجا؟
خلاصه اینکه جایگاه جلال برایم ویژه است چون مرا از حس تلف شدن زمان و کلافگی رهاساخت. همچون پرنده ای از بند قفس.
و اما خسی در میقات….
امیدوارم روزی در هوای مکه نفس بکشم ،همانجا که همه گرد معبود می گردند و او را می خوانند.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.