یادداشت moonchild
این بار که خوندمش از دفعهی قبلی بیشتر فهمیدمش و بیشتر لذت بردم. با اینحال خیلی از جزئیات کتاب و گوشه کنایههای ولتر از توان فهم من خارج بود و تلاش میکردم تا هر مترجمی توضیحی برای کتاب نوشته پیدا کنم. از طرفی نسخه صوتی کتاب که جاش تو قلبمه مدام وسوسهم میکرد بدون توجه به حواشی، فقط خودم رو غرق در دنیای معصومانه و پر از عشق کاندید کنم. این پسر واقعا محبوب من بود. عشقش به کنهگند بعد از گذشت همه اون اتفاقات ستودنی بود، اینکه از اول تا آخر کتاب ذکر روز و شبش کنهگند بود، قلبم رو مالامال از احساسات زیبا میکرد. احترامی که برای استاد و همراهانش قائل بود، درستکاری و بخشندگیش، اعتمادی که به وفاداری و حسن نیت دیگران داشت و.. کاندید رو به نمادی از یک انسان واقعی تشبیه میکرد با همه نقاط ضعف و قوتش. کاندید مثل کودکی سادهدل و امیدوار از دنیای کوچک زیباش وارد جهان عظیم نابکار شد، کشف کرد، خطا کرد، پشیمان شد، به دست آورد، از دست داد، آسیب دید، رشد کرد و بعد به شعور و تعادل رسید. برام یادآور شخصیت بلا تو پورثینگز بود. من همچنان این کتاب رو بارها بازخوانی خواهم کرد و هربار با دیدگاه و درک جدیدی سراغش خواهم رفت.
23
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.