یادداشت حنا
1403/11/16
بیگانه | آلبر کامو • مترجم : امیر لاهوتی • نشر :جامی • چاپ سوم : 12,500 تومن . مورسو بعد از مرگ مادرش ناخواسته مرتکب کاری می شود که هیچ برنامه ریزی ای برای آن نکرده بوده. اطرافیان از کلمه هایی مثل سنگدل و بی احساس برای توصیف او استفاده میکنن و فقط خود مورسو میداند که چیست و از زندگی چه میخواهد، حتی از نظر او کشیش هم سخت در اشتباه است . ⚠️نظر شخصی : داستان اینطوری شروع میشه : "امروز مامان مرد" همین یه جمله کافیه تا بفهمیم شخصیت اصلی کتاب چجور ادمیه.میدونم لازم نیست بگم قلم کامو بی نظیره ولی میگم :) اگه میخواید معنی پوچ انگاری رو با پوست و استخوان احساس کنید این کتاب رو بخونید.ترجمه ای که من داشتم عالی بود کلمات به جا و درست استفاده شده بودن و همین زیبایی کتاب رو دو چندان کرد. . از قشنگى هاى كتاب : به عقيده او بيمارى واقعی این سگ پیری بود و پیری هم دردی است که هرگز علاج پذیر نیست. . از پنجره راهرو نسیمی مرطوب میوزید. تنها صدای طپش قلبم را در گوش هایم می شنیدم. مدتی ساکت و بی حرکت به آن گوش دادم. . انسان حتی اگر روی نیمکت متهمان هم نشسته باشد، جالب است که حرف و سخن دیگران را درباره خودش بشنود. . همه مردم می دانند که زندگی به زحمت زیستن نمی ارزد. در سی سالگی مردن یا هفتاد سالگی چندان اهمیت ندارد. چون طبیعتاً، در هر دو صورت مردان و زنان دیگر زندگی شان را خواهند کرد. و این در طول هزاران سال ادامه خواهد داشت. به طور کلی، هیچ چیز روشن تر از این نبود. همیشه این من بودم که می مردم، چه حالا چه بیست ساله چه شصت ساله. . 98/04/28
(0/1000)
پرسفونهی یک هادس خیالی
1403/11/17
0