یادداشت محمد خزائی
1400/11/17
2.0
2
تا نیمه کتاب خواندم و رها کردم. جز داستان نخست که ایدهای جذاب با پرداختی قابل قبول داشت باقی داستانهایی که من خواندم ایدههای ناقص بودند با رودهدرازیهای حوصلهسربر از توصیف نحوه ورود و خروج یک زوج جوان به کافه با تمام جزئیات تا بعضا توصیفات ناقص برخی اماکن و صحنهها مهم. البته این تازه ابتدای ماجراست؛ باید پایانبندیها را ببینی تا متوجه شوی با چه افتضاحی روبروی هستیم! داستان بیمحابا یکهو تمام میشود و تو فکر میکنی که چه؟ نه که فکری بشوی، نه! اصلا از خودت میپرسی حالا باید به چه فکر کنم؟ من از داستان کوتاه فارسی پیش از این ناامید بودم، حالا احساس یأس بیشتری میکنم وقتی یکی از به اصطلاح بهترین داستانکوتاه نویسان فارسی را اینطور جلوی خودم دست و پا بسته میبینم؛ باید بروم کمی کارور بخوانم بشورد ببرد...
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.